کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کچلک باز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کچلک باز
لغتنامه دهخدا
کچلک باز. [ ک َ چ َ ل َ ] (نف مرکب ) بد معامله . که دین خود را بد ادا کند. (از یادداشت مؤلف ). || آنکه کچلک بازی درآورد. کسی که بیهوده داد وفریاد راه اندازد. (فرهنگ فارسی معین ) : بی وجود و کچلک باز شدی در فن مسخره ممتاز شدی .ملک الشعراء بهار.
-
واژههای مشابه
-
کچلک محله
لغتنامه دهخدا
کچلک محله . [ ک َ چ َ ل َ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهارفریضه در بخش مرکزی شهرستان بندر انزلی . جلگه ای و معتدل . سکنه 226 تن . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
کچلک بازی
لهجه و گویش تهرانی
خیمه شب بازی ،حقه بازی
-
کچلک بازی درآوردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ چَ لَ. دَ. وَ دَ) (مص ل .) (عا.) داد و فریاد راه انداختن ، الم شنگه راه انداختن ، بهانه جویی کردن .