کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کپک خان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کپک زده
دیکشنری فارسی به عربی
متعفن
-
blue mould
کپک آبیفام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی بیماری قارچی در مرکبات و سیب و توتون که نشانۀ عمومی آن آبی شدن پوست و حاشیههای سفید کمرنگ است
-
speckled snow mould/ speckled snow mold
کپک برفی خالدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] کپک برفی ناشی از گونههای تیفولا (Typhula) که در آن سختینههای (sclerotium) قارچ در لابهلای جُلینه یا در بافت گیاه آلوده به وجود میآید
-
pink snow mould/ pink snow mold
کپک برفی صورتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] کپک برفی ناشی از مونوگرافلا نیوالیس (Monographella nivalis) که در آن جُلینۀ قارچ صورتیرنگ است
-
sooty mould/ sooty mold, dark mildew
کپک دودهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] بیماری ناشی از قارچهای پودهرُست که در آن سطح اندامهای رویشی و زایشی گیاه به رنگ تیره درمیآید
-
mildew resistance
مقاومت به کپکزدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] توانایی پوشش برای مقاومت در برابر رشد قارچهایی که میتوانند موجب بیرنگی و درنهایت تجزیۀ پوشش شوند
-
کپک روی غذا
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: purt طاری: pürt طامه ای: purt طرقی: pürt کشه ای: kapak نطنزی: purt
-
جستوجو در متن
-
کابل
لغتنامه دهخدا
کابل . [ ب ُ ] (اِخ ) شهر مهم و پایتخت افغانستان در 43درجه و 30 دقیقه عرض شمالی و 69 درجه و 13 دقیقه ٔ طول شرقی ، در 1762 گزی فوق سطح دریا واقع در نجدی حاصلخیز و پر آب و جمعیت آن در حدود 150000 تن است . (برهان قاطع چ معین حاشیه ٔ لغت کابل بنقل از دائ...
-
نان
لغتنامه دهخدا
نان . (اِ) پهلوی : نان ، ارمنی : نکن (نان پخته در خاکستر) ، مأخوذ از پهلوی ، نیکان = پارسی : نیگان ، بلوچی : نگن و نظایر آن ، از ایرانی باستان : نگن ، منجی : نگهن ، کردی : نن ، نان ، زازا: نا ، نان ، دوجیکی : نن ، گیلکی : نان ، فریزندی ، یرنی و نطنز...