کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کپکزدگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کپک زده
دیکشنری فارسی به عربی
متعفن
-
غارت زدگی
لغتنامه دهخدا
غارت زدگی . [ رَ زَ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت کسی که مالش را به غارت برده اند.
-
کپره زدگی
لغتنامه دهخدا
کپره زدگی . [ ک َ پ َ رَ / رِ زَ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) کپک زدگی . کلاش گرفتگی . اورزدگی . اورگرفتگی .
-
کرم زدگی
لغتنامه دهخدا
کرم زدگی . [ ک ِ زَ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) کرم خوردگی . شپشه افتادگی . تسویس . (از یادداشت مؤلف ). رجوع به کرم زدن و کرم افتادن شود.
-
groupthink
گروهزدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] وضعیتی که در آن فرصت نقد و ارزیابی آرای گوناگون از اعضای یک سازمان یا گروه گرفته میشود و آنها بهجای اظهارنظر شخصی ناچار با دیدگاه غالب همسو میشوند
-
elation
نشاطزدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] احساس شادی و سرخوشی و پیروزی و رضایت کامل از خود
-
excitement
هیجانزدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] حالت هیجانی همراه با اشتیاق و تمایل و انتظار و برانگیختگی عمومی
-
frost injury
یخزدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] آسیب ناشی از دمای زیر صفر درجه در دورۀ رشد رویشی یا قبل از بلوغ و شروع خواب زمستانه
-
acariasis, acarinosis
کنهزدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[دامپزشکی - پاتوبیولوژی] آلودگی به کنهسانان و بروز نشانههای ناشی از این آلودگی
-
surging
موجزدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نقص در عملکرد تونل باد که مشخصۀ آن ضربانهای بسامدپایین یا غیرمعمول در سرعت و جریان و فشار است
-
ستم زدگی
لغتنامه دهخدا
ستم زدگی . [ س ِ ت َ زَ دَ /دِ ] (حامص مرکب ) ستمدیدگی . رجوع به ستم زده شود.
-
زیان زدگی
لغتنامه دهخدا
زیان زدگی . [ زَ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) غبن . ضرر. تضرر. حالت زیان زده . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
غفلت زدگی
لغتنامه دهخدا
غفلت زدگی . [ غ َ / غ ِ ل َ زَ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) غفلت زده بودن . حالت شخص غفلت زده . دچار غفلت شدن . غافل بودن . رجوع به غفلت و غفلة شود.
-
آفتاب زدگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) 'āftābzadegi آفتابسوختگی.
-
یخ زدگی
لغتنامه دهخدا
یخ زدگی . [ ی َ زَدَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت یخ زده . انجماد. یخ زده شدن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به یخ زده و یخ زدن شود.