کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کپه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کپه دوز
لغتنامه دهخدا
کپه دوز. [ ک َپ ْ پ َ / پ ِ ] (نف مرکب ) که کپه دوزد. دوزنده ٔ کپه های ترازو و کپه های بقالان . آنکه کپه ٔ ترازو از انبان و پشم سازد و دوزد. (یادداشت مؤلف ). || کنایه است از غلام باره . که آرامش با پسران خواهد. لاطی . (یادداشت مؤلف ).
-
کپه دوزی
لغتنامه دهخدا
کپه دوزی .[ ک َپ ْ پ َ / پ ِ ] (حامص مرکب ) علم کپه دوز. (یادداشت مؤلف ). || غلام بارگی . (یادداشت مؤلف ).
-
کپه ریش
لغتنامه دهخدا
کپه ریش . [ ک ُپ ْ پ َ / پ ِ ] (ص مرکب ) دارای ریش انبوه . پرریش . لحیانی . بلمه . ریش آور.
-
کپه کند
لغتنامه دهخدا
کپه کند. [ ک ُ پ ِ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهر ویران بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد. سکنه 163 تن . آب از چشمه . محصول آن غلات و توتون . شغل اهالی گله داری . صنایع دستی جاجیم بافی است . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
capitate
کپهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی گلآذینی به شکل کپه
-
piling
کپهسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] برداشت بینههای تمامدرخت یا چوبکها و قرار دادن آنها بهصورت تودههای بزرگ
-
frost mound, ice mound, ground ice mound
کپهیخی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] کپهای مخروطی بر روی سطح خشکی که براثر انجماد آب در زمین ایجاد میشود
-
shell midden, shell mound
صدفکپه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] تودهای از پوستۀ خارجی صدفها که بهمرورِزمان بر روی هم تلنبار شدهاند
-
بیل کپَّه
لهجه و گویش بختیاری
bil kappa ---> bilparra
-
کُپّه خاک
لهجه و گویش بختیاری
koppa xâk توده خاک.
-
کپه، کفه
لهجه و گویش تهرانی
ظرف گلکشی،استانبولی،ناوه
-
کَپه،کفه
لهجه و گویش تهرانی
ظرف گِل کشی تخته ای
-
bulk strain 2
کُرنش کپهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نسبت تغییر حجم جسم تحت فشار به حجم اولیۀ آن
-
callusing mound
کُپۀ پینهزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] تودۀ خاکی که قلمهها را در آن قرار میدهند تا محل زخم ترمیم یابد و پینه تولید شود
-
bulk strength
استحکام کُپهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] میزان استقامت مکانیکی هر واحد حجم جسم جامد