کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کِپیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کِپیدن
لهجه و گویش بختیاری
kepidan از فعالیت بازماندن، بُریدن. zir-e bâr kepid>:به سبب سنگینى بار از راه بازماند> .
-
واژههای مشابه
-
کپیدن
لغتنامه دهخدا
کپیدن . [ ک َ دَ ] (مص ) (کلمه ٔ آهرمنی ) خفتن . خوابیدن . تمرگیدن . (یادداشت مؤلف ). در حالت نشسته به روی افتاده خوابیدن . (ناظم الاطباء). || برداشتن . برگرفتن . (یادداشت مؤلف ). || بمعنی ربودن باشد. (برهان ) (از آنندراج ). ربودن . دزدیدن . گرفتن ...
-
کپیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) kapidan ۱. [عامیانه] خوابیدن؛ خفتن.۲. (مصدر متعدی) [قدیمی] ربودن.
-
کپیدن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص ل .) 1 - خفتن ، خوابیدن . 2 - ربودن ، دزدیدن .
-
آرد کپیدن
واژهنامه آزاد
آرد را ربودن و بلعیدن به کسی که قبل از تهیه نان یا هر چیزه دیگه مواد اولیه را ببلعد. عجله در خوردن،آدم همیشه گشنه و فرصت طلب.
-
کَپِه ،() گذاشتن،() مرگ،() لالا،کپیدن
لهجه و گویش تهرانی
خوبیدن (بی ادبانه)
-
واژههای همآوا
-
کپیدن
لغتنامه دهخدا
کپیدن . [ ک َ دَ ] (مص ) (کلمه ٔ آهرمنی ) خفتن . خوابیدن . تمرگیدن . (یادداشت مؤلف ). در حالت نشسته به روی افتاده خوابیدن . (ناظم الاطباء). || برداشتن . برگرفتن . (یادداشت مؤلف ). || بمعنی ربودن باشد. (برهان ) (از آنندراج ). ربودن . دزدیدن . گرفتن ...
-
کپیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) kapidan ۱. [عامیانه] خوابیدن؛ خفتن.۲. (مصدر متعدی) [قدیمی] ربودن.
-
کپیدن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص ل .) 1 - خفتن ، خوابیدن . 2 - ربودن ، دزدیدن .
-
جستوجو در متن
-
کپه گذاشتن
لغتنامه دهخدا
کپه گذاشتن . [ ک َ پ َ / پ ِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) در تداول عوام تعبیری است از خوابیدن با قصد دشنام و توهین به هنگام اوقات تلخی . (از فرهنگ فارسی معین ). کَپَه کردن . کپیدن . رجوع به کپه کردن و کپیدن شود.
-
آهرمنی
لغتنامه دهخدا
آهرمنی . [ هَِ م َ ] (ص نسبی ) منسوب به آهرمن .- کلمات آهرمنی ؛ کلمات زشت و نیز آن کلمات که بجای کلمه های خوب آرند بقصد ایذاء و تخفیف و اهانت ، مانند درائیدن و لاییدن به معنی گفتن .ترکیدن ، بجای زادن . تمرگیدن ، بجای نشستن یا خفتن . کپیدن و کپه ٔ مر...