کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کِرّ و کَش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کِرّ و کَش
لهجه و گویش بختیاری
kerr-o-kaš کش و واکش، کشیدن شىء بر روى زمین.
-
واژههای مشابه
-
کر
لغتنامه دهخدا
کر. [ ک ُ ] (اِ) برنج . اُرُز. (ناظم الاطباء).
-
کر
لغتنامه دهخدا
کر. [ ک ُرر ] (اِخ ) در کتب رجال شیعی رمز است اصحاب امام حسن عسکری علیه السلام را. (یادداشت مؤلف ).
-
کر
واژگان مترادف و متضاد
۱. اصم، ناشنوا ۲. آرزو، مراد، مطلوب، مقصود ۳. توان، زور، قدرت، قوت، قوه
-
کر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: karr, kar] kar کسی که گوشش نمیشنود؛ ناشنوا.
-
کر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kar زور؛ قوه؛ تابوتوان: ◻︎ مَلِک آن باشد کاو را به سخن باشد دست / مَلِک آن باشد کاو را به هنر باشد کر (فرخی: ۱۰۶).
-
کر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: cor] (موسیقی) kor ساز بادی برنجی پیچدرپیچ شبیه شیپور که دارای پیستون است.
-
کر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: choeur] kor ۱. عدهای خواننده که با هم آواز میخوانند.۲. آواز دستهجمعی.۳. قطعۀ آوازی گروهی، برای یک یا چند صدا.
-
کر
فرهنگ فارسی معین
(کَ) [ په . ] (ص .) ناشنوا.
-
کر
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) زور، توان ، قوت .
-
کر
فرهنگ فارسی معین
(کَ رّ) [ ع . ] (مص ل .) حمله کردن به دشمن در جنگ .
-
کر
فرهنگ فارسی معین
(کُ رْ) [ فر. ] (اِ.) گروهی آوازه خوان که آواز دسته جمعی اجرا می کنند.
-
کِر
لهجه و گویش گنابادی
ker در گویش گنابادی یعنی خنده ، تمسخر ، نیشخند
-
کر
دیکشنری فارسی به عربی
اصم , جوقة