کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کِدى پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کِدى کیزه قیلون
لهجه و گویش بختیاری
kedi kiza qeylun (لفظا) کدوى کوزه قلیان، نوعى کدو حلوایى با پوست ستبر و گردن باریک که پس از خشک کردن و خالى کردن درونش از آن بهعنوان ظرف ادویهجات استفاده کنند.
-
جستوجو در متن
-
kiddy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کدی
-
Elizabeth Cady Stanton
دیکشنری انگلیسی به فارسی
الیزابت کدی استنتون
-
account code
کد حساب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] کدی که به یک مشتری یا پروژه یا واحد یا شعبه برای ردگیری هزینه و صورتحساب اختصاص مییابد
-
enciphered code
کد رمزگذاریشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، رمزشناسی] کدی که تبدیل به رمز شده باشد و معنای آن برای گیرندۀ غیرمجاز قابل درک نباشد متـ . کد رمزیده
-
personal unblocking key code, PUK code
کد قفلگشای شخصی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] کدی که پس از سه بار ورود اشتباه شناسه، قادر به رفع مسدودیت از گوشی تلفن همراه است
-
تکدیة
لغتنامه دهخدا
تکدیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) طلب و استدعا کردن . کدی الرجل تکدیة ساءَل فهو مُکَدّ. (از اقرب الموارد). رجوع به تکدی شود.
-
ساسیا
لغتنامه دهخدا
ساسیا. (اِ) دیوی از تابعان اهرمن چنانکه ساستا. (شعوری ) (استینگاس ) (آنندراج از فرهنگ فرنگ ) (ناظم الاطباء) : در بدی و کدی توئی منحوس ساستاسا و ساسیا آسا. فرالاوی .این بیت در لغت فرس و منابع معتبر نیامده و مأخذ شعوری که خود مأخذ دیگران قرار گرفته م...
-
کدیة
لغتنامه دهخدا
کدیة. [ ک ُدْ ی َ ] (ع اِ) سختی روزگار. || زمین درشت تابان سخت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، کُدی ً. یقال : ضب کدیة و ضباب کدیة؛ سُمی به لِوَلعه بحفر الکدیة. (منتهی الارب ). ضب الکدیة و ضباب الکدی ؛ بسبب ولع او [ سوسمار ] به کندن اراضی درشت...
-
خراشیدن
لغتنامه دهخدا
خراشیدن . [ خ َ دَ ] (مص ) خاریدن . (ناظم الاطباء). شخودن . (یادداشت بخط مؤلف ). || ریش کردن . مجروح ساختن . (ناظم الاطباء). نوک ناخنها کشیدن با کمی شدت بر تن تا پوست آن رود. (یادداشت بخط مؤلف ). خدش . (زوزنی ). کَدش . خَلب . (منتهی الارب ) : نبردش...
-
کی
لغتنامه دهخدا
کی . [ ک َ / ک ِ ] (ق ) کدام و چه وقت . (برهان ). کدام وقت . (فرهنگ رشیدی ). کلمه ای است که برای استفهام زمان می آید. (غیاث ). استفهام فی الزمان یعنی برای طلب تعیین زمان . (آنندراج ). کلمه ٔ غیرموصول به معنی چه وقت و چه زمان و چه جا و کجا که مانند مع...
-
نرم افزار آزاد
واژهنامه آزاد
نرمافزار آزاد درباره آزادی است، نه قیمت. برای درک بهتر باید به معنای آزاد در آزادی بیان فکر کنید، نه در نوشیدنی مجانی. نرمافزار آزاد در مورد آزادی کاربران برای اجرا، کپی، توزیع، بررسی، تغییر و بهبود دادن نرمافزار میباشد. بطور دقیقتر نرمافزار آز...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سلیمان بن حسن بن جهم بن بکیربن اعین سنسن الشیبانی مکنی به ابوغالب . نقاوه ٔ خاندان آل اعین و ازکبار محدثین آن جماعت بشمار رود و بدین کنیت مابین علماء و محدثین امامیه معروفست و از آل اعین همواره در عصر هر یک از ائمه ٔ اثناع...