کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کُنتَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کُنتَ
فرهنگ واژگان قرآن
بودی (اگر در ترکيب با فعل ماضي ديگري به کار رود زمان فعل دوم را ماضي بعيد مي کندو اگر در ترکيب با فعل مضارع ديگري به کار رود زمان فعل دوم را ماضي استمراري مي کند)
-
واژههای مشابه
-
کنت
لغتنامه دهخدا
کنت . [ ] (اِخ ) حمداﷲ مستوفی این نام را در شمار بلاد مشهور ماوراءالنهر یاد می کند ولی یاقوت از آن نامی نمی برد و «کنب » را از شهرهای ماوراءالنهر می داند و ظاهراً یکی مصحف دیگری است : و به جانب شهر کنت امیری با یک تومان لشکر روان شد. (جهانگشای جوینی ...
-
کنت
لغتنامه دهخدا
کنت . [ ک َ ] (ع اِ) نوعی از خرما. (از دزی ج 2 ص 492).
-
کنت
لغتنامه دهخدا
کنت . [ ک َ ] (ع مص ) توانا و استوار گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
کنت
لغتنامه دهخدا
کنت . [ ک َ ن َ ] (ع مص ) درشت گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
کنت
لغتنامه دهخدا
کنت . [ ک ِ ] (اِخ ) قدیمی ترین قلمرو کشورهای هفتگانه ٔ انگلوساکسون است که مرکز آن «کانتربوری » در انگلستان و شهرهای اصلی آن دوور ، فولکستن و کانتربوری است . (از لاروس ).
-
کنت
لغتنامه دهخدا
کنت . [ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ) در قرون وسطی به فرمانده نظامی یک سرزمین اطلاق می گردید که به وسیله ٔ سلسله ٔ شارلمانی به وجود آمده و به تدریج به استقلال رسیدند و سپس عنوان نجبا گردید که از «مارکی » پایین تر و از «ویکنت » بالاتر بودند. (از لاروس ). لقبی ...
-
کنت
فرهنگ فارسی معین
(کُ) [ فر. ] (اِ.) لقبی اشرافی در اروپا.
-
کُنتُ
فرهنگ واژگان قرآن
بودم (اگر در ترکيب با فعل ماضي ديگري به کار رود زمان فعل دوم را ماضي بعيد مي کندو اگر در ترکيب با فعل مضارع ديگري به کار رود زمان فعل دوم را ماضي استمراري مي کند)
-
کُنتِ
فرهنگ واژگان قرآن
بودی (مؤنث (خطاب به یک زن))
-
کنت
دیکشنری فارسی به عربی
ايرل
-
کنت کورث
لغتنامه دهخدا
کنت کورث . [ ک َ ] (اِخ ) کوین توس کورثیوس روفوس مورخ رومی که زمان زندگانیش محققاً معلوم نیست ولی ظن قوی این است که در قرن اول میلادی می زیسته و کتابهای خود را در زمان کلاودیوس امپراطور روم (41-54 م .) تألیف کرده . نوشته های او به تاریخ اسکندر کبیر ...
-
قم کنت
لغتنامه دهخدا
قم کنت . [ ] (اِخ ) قریه ای است به خوارزم نزدیک قراداش و زنکج و مذکمینک . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
اگوست کنت
لغتنامه دهخدا
اگوست کنت . [ اُ ک ُ ] (اِخ ) دانشمند و فیلسوف و ریاضی دان نامی فرانسوی (1798 - 1857 م .). وی در مونپولیه به دنیا آمد و فلسفه ٔ اثباتی را بنیان نهاد و کتابی در فلسفه ٔ اثباتی (1830 - 1842 م .) بنام کور دو فیلوزوفی پوزیتوی منتشر کرد که یکی از شاهکارها...