کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کُنایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کُنایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← حالت کُنایی
-
واژههای مشابه
-
کنایی
لغتنامه دهخدا
کنایی . [ ک ُ ] (حامص ) کنندگی . (فرهنگ فارسی معین ). || (اصطلاح فلسفه ) فاعلیت . (فرهنگ فارسی معین ) : جان مردمی گوهری است که او را نیز دو قوت است یکی قوت مر کنایی را و یکی قوت اندریافت را. (دانشنامه از فرهنگ فارسی معین ).
-
کنایی
لغتنامه دهخدا
کنایی .[ ک ِ ] (ع ص نسبی ) منسوب به کنایه (کنایت ): تعبیرات کنایی . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کنایه شود.
-
کنایی
واژگان مترادف و متضاد
استعاری، اشاری، مجازی
-
ergative case, ergative
حالت کُنایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] حالت دستوری فاعلِ فعلهای متعدی در زبانهای کُنایی ـ مطلق (ergative-absolutive) متـ . کُنایی
-
واژههای همآوا
-
کنایی
لغتنامه دهخدا
کنایی . [ ک ُ ] (حامص ) کنندگی . (فرهنگ فارسی معین ). || (اصطلاح فلسفه ) فاعلیت . (فرهنگ فارسی معین ) : جان مردمی گوهری است که او را نیز دو قوت است یکی قوت مر کنایی را و یکی قوت اندریافت را. (دانشنامه از فرهنگ فارسی معین ).
-
کنایی
لغتنامه دهخدا
کنایی .[ ک ِ ] (ع ص نسبی ) منسوب به کنایه (کنایت ): تعبیرات کنایی . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کنایه شود.
-
کنایی
واژگان مترادف و متضاد
استعاری، اشاری، مجازی
-
جستوجو در متن
-
نَشمین
لهجه و گویش بختیاری
našmin (کنایى) زشتروى.
-
استعاری
واژگان مترادف و متضاد
رمزی، سمبلیک، کنایی، مجازی
-
nominative
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نامزد، فاعلی، کاندید شده، کنایی، حالت فاعلی، تعیین شده
-
پِرچ اسپید
لهجه و گویش بختیاری
perč esbid 1. سفید موى؛ 2. (کنایى) نادان.