کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کُلُفت و زُمُخت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کُلُفت و زُمُخت
فرهنگ گنجواژه
کَت و کُلُفت.
-
واژههای مشابه
-
کلفت
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیشخدمت، خادمه، مستخدمه ۲. رنج، سختی، محنت، مشقت ≠ نوکر
-
کلفت
واژگان مترادف و متضاد
۱. خشن، ستبر، ضخیم، گنده ۲. درشت، ضخیم، ناهموار ≠ باریک، کمحجم، کمقطر، لطیف، نازک
-
کلفت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] kalaft منقار پرنده.
-
کلفت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مقابلِ نازک] koloft درشت؛ ستبر.
-
کلفت
فرهنگ فارسی معین
(کُ فَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - مشقت ، رنج ، زحمت ، سختی . 2 - خدمتکار زن ، کنیز.
-
کلفت
دیکشنری فارسی به عربی
امرات , بنت , خادمة , سميک , ضخم الجسم , عاملة التنظيف , نادلة
-
کلفت
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: koloft / zomoxt طاری: koloft طامه ای: koloft طرقی: koloft کشه ای: koloft نطنزی: koloft
-
کُلفَت
لهجه و گویش بختیاری
kolfat کُلفت، زن خدمتکار.
-
کُلفَت
لهجه و گویش تهرانی
خدمتکار زن/عایله:،هفت سر کلفت دارد
-
گردن کلفت
لغتنامه دهخدا
گردن کلفت . [ گ َ دَ ک ُ ل ُ ] (ص مرکب ) سطبرگردن . آنکه گردن سطبر دارد. ارقب . (منتهی الارب ). || دشنامی است : این گردن کلفت ها را به اینجا راه ندهید. || بزرگ باقدرت . || قلدر. زورگو.
-
گردن کلفت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه] gardankoloft ۱. آنکه گردنی ستبر دارد؛ ستبرگردن.۲. [مجاز] قوی؛ نیرومند.۳. [مجاز] دارای موقعیت ممتاز اجتماعی؛ بانفوذ.
-
پوست کلفت
فرهنگ فارسی معین
(کُ لُ) (ص مر.) 1 - کنایه از: آدم بی غیرت . 2 - کسی که در سختی ها تحملش زیاد است .
-
دم کلفت
فرهنگ فارسی معین
(دُ. کُ لُ) (ص مر.) (عا.) 1 - پول دار، ثروتمند. 2 - مرد معتبر، بااعتبار.