کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کُفْرُهُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کُفْرُهُ
فرهنگ واژگان قرآن
کفرش- ناسپاسيش - خداي تعالي ونعمتهاي او را انکار کردنش-به دستورات الهي عمل نکردنش (کلمه کفر در اصل به معناي پوشاندن است براي همين در عبارت " کَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ ﭐلْکُفَّارَ نَبَاتُهُ "به معناي کشاورزان است از اين جهت که دانه را در خاک پنهان مي ک...
-
واژههای مشابه
-
کفره
لغتنامه دهخدا
کفره . [ ک َ ف َ رَ / رِ ] (اِ) کپره . (یادداشت مؤلف ).- کفره زده ؛ کپره زده .(یادداشت مؤلف ). و رجوع به کپره شود.
-
کفره
لغتنامه دهخدا
کفره . [ ک َ ف َ رَ / رِ ] (از ع ، ص ، اِ) مردمان کافر و ملحد و بیدین . (ناظم الاطباء) : لشکراسلام ... گروهی انبوه از کفره ٔ فجره طاغیه ٔ باغیه را به دارالبوار فرستاده . (سلجوقنامه ٔ ظهیری ص 26). کفره ٔ فجره ٔ گرج طمع بر تملیک ولایت مستحکم کردند. (جه...
-
کفرة
لغتنامه دهخدا
کفرة. [ ک َ رَ ] (ع اِ) تاریکی . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ظلمت . (از اقرب الموارد).
-
کفرة
لغتنامه دهخدا
کفرة. [ ک َ ف َ رَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ کافر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (غیاث ) (آنندراج ). در جمع کافر بمعنی ناسپاس بیشتر به کار رود. (از اقرب الموارد).
-
کفره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: کفرَة، جمعِ کافر] [قدیمی] kafare =کافر
-
کفره
فرهنگ فارسی معین
(کَ فَ رِ) [ ع . کفرة ] جِ کافر.
-
کَفَرَةُ
فرهنگ واژگان قرآن
کافران - ناسپاسان - انکار کنندگان خداي تعالي ونعمتهاي او - ترک کنندگان دستورات الهي -کشاورزان(کلمه کفر در اصل به معناي پوشاندن است براي همين در عبارت " کَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ ﭐلْکُفَّارَ نَبَاتُهُ "به معناي کشاورزان است از اين جهت که دانه را در خاک...
-
واژههای همآوا
-
کفره
لغتنامه دهخدا
کفره . [ ک َ ف َ رَ / رِ ] (اِ) کپره . (یادداشت مؤلف ).- کفره زده ؛ کپره زده .(یادداشت مؤلف ). و رجوع به کپره شود.
-
کفره
لغتنامه دهخدا
کفره . [ ک َ ف َ رَ / رِ ] (از ع ، ص ، اِ) مردمان کافر و ملحد و بیدین . (ناظم الاطباء) : لشکراسلام ... گروهی انبوه از کفره ٔ فجره طاغیه ٔ باغیه را به دارالبوار فرستاده . (سلجوقنامه ٔ ظهیری ص 26). کفره ٔ فجره ٔ گرج طمع بر تملیک ولایت مستحکم کردند. (جه...
-
کفره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: کفرَة، جمعِ کافر] [قدیمی] kafare =کافر
-
کفره
فرهنگ فارسی معین
(کَ فَ رِ) [ ع . کفرة ] جِ کافر.