کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کُفَّارٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کُفَّارٌ
فرهنگ واژگان قرآن
کافران - ناسپاسان - انکار کنندگان خداي تعالي ونعمتهاي او - ترک کنندگان دستورات الهي -کشاورزان(کلمه کفر در اصل به معناي پوشاندن است براي همين در عبارت " کَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ ﭐلْکُفَّارَ نَبَاتُهُ "به معناي کشاورزان است از اين جهت که دانه را در خاک...
-
واژههای مشابه
-
کفار
لغتنامه دهخدا
کفار. [ ک َف فا ] (ع ص ) ناسپاس و ناگرونده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) : انک ان تذرهم یضلوا عبادک و لایلدوا الا فاجراً کفاراً. (قرآن 27/71)؛ اگر ایشان را زنده گذاری این بندگان ترا که گرویده اند بیراه کنند و جز بدی ناس...
-
کفار
لغتنامه دهخدا
کفار. [ ک ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ کافر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). کُفّار. کَفَرَة. کافرون . (از اقرب الموارد). رجوع به کافر شود.
-
کفار
لغتنامه دهخدا
کفار. [ ک ُف ْ فا ] (ع ص ، اِ) ج ِ کافر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن ) (آنندراج )(اقرب الموارد). کِفار. کَفَرَة. کافرون . (از اقرب الموارد). ناگروندگان . ناسپاس . (منتهی الارب ). مردمان کافر و ناسپاس وخارج از دین و بی ایمان و بت پرست...
-
کفار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ کافر] koffār =کافر
-
کفار
فرهنگ فارسی معین
(کُ فّ) [ ع . ] (ص .) جِ کافر.
-
کَفَّارٌ
فرهنگ واژگان قرآن
بسيار ناسپاس (کلمه کفر در اصل به معناي پوشاندن است براي همين در عبارت " کَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ ﭐلْکُفَّارَ نَبَاتُهُ "به معناي کشاورزان است از اين جهت که دانه را در خاک پنهان مي کنند و از طرفي هرکسي که ربوبيت يا نعمتهاي خداي تعالي را انکار کند نيز ...
-
کَفَّارٌ
فرهنگ واژگان قرآن
بسيار ناسپاس-بسيار کفرانگر (کلمه کفر در اصل به معناي پوشاندن است براي همين در عبارت " کَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ ﭐلْکُفَّارَ نَبَاتُهُ "به معناي کشاورزان است از اين جهت که دانه را در خاک پنهان مي کنند و از طرفي هرکسي که ربوبيت يا نعمتهاي خداي تعالي را ...
-
واژههای همآوا
-
کفار
لغتنامه دهخدا
کفار. [ ک َف فا ] (ع ص ) ناسپاس و ناگرونده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) : انک ان تذرهم یضلوا عبادک و لایلدوا الا فاجراً کفاراً. (قرآن 27/71)؛ اگر ایشان را زنده گذاری این بندگان ترا که گرویده اند بیراه کنند و جز بدی ناس...
-
کفار
لغتنامه دهخدا
کفار. [ ک ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ کافر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). کُفّار. کَفَرَة. کافرون . (از اقرب الموارد). رجوع به کافر شود.
-
کفار
لغتنامه دهخدا
کفار. [ ک ُف ْ فا ] (ع ص ، اِ) ج ِ کافر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن ) (آنندراج )(اقرب الموارد). کِفار. کَفَرَة. کافرون . (از اقرب الموارد). ناگروندگان . ناسپاس . (منتهی الارب ). مردمان کافر و ناسپاس وخارج از دین و بی ایمان و بت پرست...
-
کفار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ کافر] koffār =کافر
-
کفار
فرهنگ فارسی معین
(کُ فّ) [ ع . ] (ص .) جِ کافر.