کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کُشت و کُشتار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کشت ورزی
لغتنامه دهخدا
کشت ورزی . [ ک ِ وَ ] (حامص مرکب ) عمل زراعت . برزیگری . برزگری . کشاورزی . دهقنت . فلاحت . (یادداشت مؤلف ). کشتکاری . (ناظم الاطباء).
-
primary culture
کشت اولیه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] کشت حاصل از تلقیح (inoculation) میکرب برگرفته از محیط طبیعی
-
tissue culture
کشت بافت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] کشت یا نگهداری بافتهای زنده در محیط مایع یا ژلهای در شرایط آزمایشگاهی
-
anther culture
کشت بساک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] روشی در کشت بافت که در آن بساک در شرایط درونشیشهای کشت میشود تا گیاهان تکلاد از دانههای گرده تولید شود
-
callus culture
کشت پینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] نوعی کشت درونشیشهای که در آن یاختههای پینۀ گیاه را در محیط خاص کشت میدهند
-
continuous culture
کشت پیوسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] کشتی که در آن محیط مایع بهطور پیوسته تجدید میشود متـ . کشت جاری continuous-flow culture
-
continuous-flow culture
کشت جاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] ← کشت پیوسته
-
slant culture, slope culture
کشت درشیب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] کشت بر روی یک محیط جامد شیبدار در لولۀ آزمایش
-
plate culture
کشت سطحی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] ← کشت پِتری
-
pollen culture
کشت گرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] روشی در کشت بافت که در آن دانههای گرده در شرایط درونشیشهای کشت میشوند تا گیاهان تکلاد تولید شود
-
mixed culture
کشت مخلوط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] کشت حاوی دو یا چند نوع ریزاندامگان
-
cell culture
کشت یاخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] کشت یا نگهداری یاختههای حیوانی در شرایط آزمایشگاهی
-
کشت کار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] keštkār ۱. زارع؛ کشاورز.۲. کشتزار؛ مزرعه.
-
کشت کاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] keštkāri زراعت.
-
کشت زار
فرهنگ فارسی معین
(کِ) (اِمر.) زمین زراعت شده ، مزرعه .