کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کُره وار مرجع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) kare مادۀ سفید یا زردرنگی که از تکان دادن سریع شیر یا دوغ و به هم پیوستن ذرات چربی حاصل میشود.
-
کره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kare چرک و کثیفی، بهویژه در دست و پا.
-
کره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: کرَّة] [قدیمی] karre دفعه؛ مرتبه؛ بار.
-
کره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] ko(a)rh کراهت.
-
کره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: کرَة، جمع: کرات] kore ۱. هرجسم مستدیر؛ گوی: کرۀ زمین.۲. (نجوم) سیاره.
-
کره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) korre بچۀ چهارپا، بهویژه الاغ یا اسب.
-
کره
فرهنگ فارسی معین
(کَ رَ) (اِ.) 1 - چرک . 2 - پینه .
-
کره
فرهنگ فارسی معین
(کُ رِ) [ ع . کرة ] (اِ.) هر جسم گرد.
-
کره
فرهنگ فارسی معین
(کَ رِ) (اِ.) چربی ای که از ماست و دوغ و خامه گرفته می شود.
-
کره
فرهنگ فارسی معین
(کُ رُِ) (اِ.) 1 - بچة چهارپایان . 2 - کودک ، فرزند (به لحن تحقیر).
-
کره
فرهنگ فارسی معین
(کُ رْ) [ ع . ] 1 - (مص م .) ناپسند داشتن . 2 - (اِمص .) کراهت ، نفرت .
-
کره
فرهنگ فارسی معین
(کَ رَ یا رِ) (اِ.) خانة عنکبوت .
-
کرة
دیکشنری عربی به فارسی
گلوله , گوي , توپ بازي , مجلس رقص , رقص , ايام خوش , گلوله کردن , گرهک
-
کره
دیکشنری عربی به فارسی
بيزاري , نفرت , مخالفت , ناسازگاري , مغايرت , نفرت داشتن از , بيزار بودن , کينه ورزيدن , دشمني , تنفر
-
کَرَّةً
فرهنگ واژگان قرآن
برگشت - بازگشت (کلمه کرة به معناي برگشتن و هم به معناي دولت است وعبارت "ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ ﭐلْکَرَّةَ عَلَيْهِمْ "یعنی سپس پيروزى بر آنان را به شما باز مىگردانيم وشما را بر آنان تسلط و غلبه می دهیم)