کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کُد غذا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کُد غذا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] ← شناسۀ غذا
-
واژههای مشابه
-
کد
لغتنامه دهخدا
کد. [ ک َ ] (اِ) خانه باشد و به عربی بیت خوانند. (برهان ). خانه و آن را کت نیز گویند چه در پارسی تا با دال مبدل می شود. (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) : کدخدایی همه غم و هوس است کد رها کن ترا خدای بس است . سنائی .|| ده . (غیاث اللغات ). و رجوع به کدخ...
-
کد
لغتنامه دهخدا
کد. [ ک َ ] (اِ) به لغت ژند و پاژند کَس باشد و عربان شخص گویند. (برهان ) .
-
کد
لغتنامه دهخدا
کد. [ ک َ ] (اِ) کده . کت . قد. قند. کند. (یادداشت مؤلف ). کذ. کث . خانه . بیت . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کت و کلمات فوق شود. || (پیشوند) بر سر اسماء درآید و معنی خانه و محل و ده دهد، چون کدخدا (خداوند خانه ، ده و غیره ) و کدبانو (خانم خانه ). |...
-
کد
لغتنامه دهخدا
کد. [ ک َدد ] (ع اِ) شانه ٔ سر. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). مشط الرأس . (تاج العروس ). || جواز که در وی چیزی کوبند مثل هاون و مانند آن . (منتهی الارب ). آنچه در آن چیزی کوبند مانند هاون . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کویین (در تداول مردم ...
-
کد
لغتنامه دهخدا
کد. [ ک َدد ] (ع مص ) رنجانیدن کسی را. (منتهی الارب ). رنجانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || خواستن از کسی کد کاری را. (منتهی الارب ). خواهش کردن از کسی کوشش در کاری را. (ناظم الاطباء). || کشیدن چیزی را جامد باشد یا سائل . (منتهی الارب ). کشیدن چیزی و ...
-
کد
واژگان مترادف و متضاد
۱. رنج، زحمت، عنا، مرارت، مشقت، ۲. خانه، سرا
-
کد
فرهنگ واژههای سره
راز، شماره
-
کد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کت، کده› kad خانه؛ منزل (در ترکیب با کلمۀ دیگر): کدخدا.
-
کد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] kad[d] ۱. رنج و سختی بردن در کار.۲. کوشش در طلب رزق.〈 کد یمین: [مجاز] دسترنج.
-
کد
فرهنگ فارسی معین
(کُ) [ انگ . ] (اِ.) علایم اختیاری به منظور اختصار، شناسه ، رمز (فره ).
-
کد
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِ.) خانه .
-
کد
فرهنگ فارسی معین
(کَ دّ) [ ع . ] (مص ل .) کوشش کردن ، رنج بردن در کار.
-
code 1
کُد 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] آرایش نمادین دادهها یا دستورالعملها در یک برنامۀ رایانهای