کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کَلّه کوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کله
فرهنگ فارسی معین
(کَ لِ) (اِ.) 1 - اجاق . 2 - دیگدان .
-
کله
فرهنگ فارسی معین
(کُ لَ هْ) (اِ.) مخفف کلاه .
-
کُلِّهِ
فرهنگ واژگان قرآن
همه اش
-
کله
دیکشنری فارسی به عربی
دماغ , رييس , يافوخ
-
کُلَه
لهجه و گویش بختیاری
kola 1. لانه؛ 2. مخفیگاه شکارچیان که براى شکار پرندگان در کنار چشمهها در صحرا بنا کنند.
-
کَلَّه
لهجه و گویش بختیاری
kalla سر.
-
کُله
لهجه و گویش تهرانی
کند
-
کله
لهجه و گویش تهرانی
منقل
-
کَلَّه
لهجه و گویش تهرانی
سر ،نوک ، قله
-
کُلّه
لهجه و گویش تهرانی
لانه و آشیانه بخصوص در موردمرغ خانگی /کوتاه و ناقص و کوچک
-
کله
لهجه و گویش تهرانی
پاره آجر،
-
کله کله
لغتنامه دهخدا
کله کله . [ ک َ ل ِ ک َ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان تیوند است که در بخش دلفان شهرستان خرم آباد واقع است و 300 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
کله کوت ،کله کود
لهجه و گویش تهرانی
مخروطی،() پر کردن /بشقاب پُر
-
کله مَلاغ،کله مُعلق
لهجه و گویش تهرانی
معلق
-
کله ٔ زده
لغتنامه دهخدا
کله ٔ زده . [ ک ِل ْ ل َ / ل ِ ی ِ زَ دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به ترکیبهای کِلَّه یا کِلِّه (معنی چهارم ) شود.