کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کَشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کَشیدن
لهجه و گویش بختیاری
kašidan 1. استعمال دخانیات؛ 2. جابهجا کردن چیزى از جایى به جایى.
-
واژههای مشابه
-
کشیدن
لغتنامه دهخدا
کشیدن . [ ک َ / ک ِدَ ] (مص ) (از: کش + یدن ، پسوند مصدری ) بردن . گسیل داشتن . سوق دادن . از جای به جائی نقل مکان دادن . (یادداشت مؤلف ). بردن از جایی به جای دیگر. نقل کردن . منتقل ساختن : که گستهم و بندوی را کرده بندبزندان کشیدند ناسودمند. فردوسی ...
-
کشیدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. رسم کردن، نقاشی کردن ۲. امتداددادن، کشش ۳. تحمل کردن، متحملشدن ۴. پیمودن، توزین کردن، وزن کردن ۵. دود کردن ۶. بردن، حمل کردن ۷. آشامیدن، نوشیدن
-
draw
کشیدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] عمل به عقب کشیدن زه که به ذخیره شدن انرژی در کمان منجر میشود
-
کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: kašītan] ke(a)šidan ۱. حمل کردن.۲. چیزی یا کسی را با فشار و زور به طرفی بردن: ◻︎ طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف / گر بکشم زهی طرب ور بکُشد زهی شرف (حافظ: ۵۹۶).۳. خارج کردن غذا از دیگ یا دیس و گذاشتن آن در بشقاب: برایم زرشک پلو...
-
کشیدن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) [ په . ] 1 - (مص م .) امتداد د ادن . 2 - به سوی خود آوردن . 3 - بردن ، حمل کردن . 4 - تحمُل کردن ، رنج بردن . 5 - منجر شدن . 6 - جذب کردن . 7 - وزن کردن . 8 - نقاشی کردن . 9 - نوشیدن . 10 - بیرون آوردن . 11 - تدخین کردن ، دود کردن . 12 -...
-
کشیدن
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: bekiši طاری: kišây(mun) طامه ای: kišâɂan طرقی: kišâymun کشه ای: kišâymun نطنزی: kišâɂan
-
کشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
اثر , ارفع , امتداد , تجربة , خيط , زن , سحب , عائق , عافية , عان , عتلة , عزم , مخطط
-
کشیدن
لهجه و گویش تهرانی
واسطه شدن،بی سبب پول گرفتن
-
کشیدن
لهجه و گویش تهرانی
شیار کردن ،اتصال دادن:لوله کشی،سیم کشی ،گاز کشی.
-
کشیدن
لهجه و گویش تهرانی
کاشتن
-
کشیدن
لهجه و گویش تهرانی
جفت کردن . این مادیان را از اسب فلانی کشیدند.
-
کشیدن
لهجه و گویش تهرانی
احداث خیابان یا راه یا مستقر کردن سیم یا لوله
-
عرق کشیدن
لغتنامه دهخدا
عرق کشیدن . [ ع َ رَ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) عرق گرفتن .