کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کَشک و پَشم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کَشک و پَشم
فرهنگ گنجواژه
بی مبنا، متاع و محصولات روستا،موضوع.
-
واژههای مشابه
-
کشک
لغتنامه دهخدا
کشک . [ ک َ ] (ع اِ) آب جو. || آب جو یاآب جو با سرکه یا با شیر جوش داده . (منتهی الارب ).
-
کشک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) kašk مادهای جامد یا مایع از انواع لبنیات که از جوشاندن دوغ تهیه میشود؛ قروت؛ پینو؛ پینوک؛ رخبین؛ ریخبین؛ کتخ؛ کتغ.
-
کشک
فرهنگ فارسی معین
(کَ شْ) (اِ.) 1 - تَه ماندة ماست یا دوغ که پس از جوشاندن خشک کنند. 2 - مجازاً: هیچ ، پوچ . ؛ ~ ِ خود را سابیدن سرش به کار خودش بودن .
-
کشک
دیکشنری عربی به فارسی
اطاقک , پاسگاه يادکه موقتي , غرفه , جاي ويژه , مشتق از< کوشک فارسي > کلا ه فرنگي , خانه تابستاني , دکه , جاي ايستادن اسب در طويله , اخور , دکه چوبي کوچک , بساط , صندلي , لژ , جايگاه ويژه , به اخور بستن , از حرکت بازداشتن , ماندن , ممانعت کردن , قصور ...
-
کشک
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: kašg طاری: kašk طامه ای: kašk طرقی: kašk کشه ای: kašk نطنزی: kašk
-
کِشِکْ
لهجه و گویش بختیاری
kešek کشیک.
-
کشک ساییدن
لغتنامه دهخدا
کشک ساییدن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کشک سائیدن . رجوع به کشک سائیدن در این لغت نامه شود.
-
کشک ساب
لغتنامه دهخدا
کشک ساب . [ ک َ ] (نف مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) کشک سا. رجوع به کشک سا شود.
-
کشک سایی
لغتنامه دهخدا
کشک سایی . [ ک َ ] (حامص مرکب ) کشک سائی . عمل سائیدن کشک . (یادداشت مؤلف ).
-
کشک ماله
لغتنامه دهخدا
کشک ماله . [ ک َ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) کشک سا. کشک ساب . آلت مالیدن کشک . آنچه با آن کشک را در آب بمالند تا آب آن کشک گیرند.
-
دوغ کشک
لغتنامه دهخدا
دوغ کشک . [ ک َ ] (اِ مرکب ) مایعی که از ساییدن کشک در آب پدید آید. دوغ . کشک ساییده در آب . (یادداشت مؤلف ).
-
بادنجان کشک
لغتنامه دهخدا
بادنجان کشک . [ دِ ک َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خوراکی است که از بادنجان با کشک فراهم آرند.
-
آش کشک
لهجه و گویش تهرانی
آشی که در آن کشک میریزند