کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کَسَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کُسْ مِشَنْگ
لهجه و گویش گنابادی
kosmeshang در گویش گنابادی یعنی خِنْگ ، کم حواس ، حواس پَرت
-
کس و کار
لغتنامه دهخدا
کس و کار. [ ک َ س ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) کس کار. خویشان و بستگان و ملازمان و کسانی که در زندگی شخص وارداندو به نحوی به شخص و زندگیش علاقه دارند. (فرهنگ لغات عامیانه جمال زاده ). رجوع به کس و ترکیبات آن شود.
-
کس و کوی
لغتنامه دهخدا
کس و کوی . [ ک َ س ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) قبیله و خاندان و دوستان (ناظم الاطباء). قوم و خویش .- بی کس و کوی ؛ بی کس و بی یار و معین و مهجور. (ناظم الاطباء).
-
گردنه ٔ همه کس
لغتنامه دهخدا
گردنه ٔ همه کس . [ گ َ دَ ن َ ی ِ هََ م َ ک َ ] (اِخ ) گردنه ای است در راه سنندج به همدان میان داشلاق و همه کس ، واقع در 130700گزی سنندج .
-
کس و کار
فرهنگ فارسی معین
(کَ سُ) (اِمر.) (عا.) قوم و خویش .
-
سان تروی کس
لغتنامه دهخدا
سان تروی کس . [ تْرُی ْ ک ُ ] (اِخ ) اسم سنتروک را نویسندگان قدیم چنین نامیده اند. سیناتروکس (فیله گون ) . سیناتروکس . ولی املاء روی سکه ها بیونانی سان تروی کس است که نسبت او محققاً معلوم نیست ولی ظن قوی این است که برادر اشک ششم مهرداد اول و اشک هفتم...
-
خروک تس کس
لغتنامه دهخدا
خروک تس کس . [ خ ُرْ وَ ت َ ک َ ] (اِ مرکب ) جُعَل . خُنفسا. کلمه ای است در «خروک » بنابر قول شیرازی ها. (از برهان قاطع). رجوع به خُرْوَک شود.
-
بی کَس و کار
لهجه و گویش تهرانی
غریب
-
کَس و جا
فرهنگ گنجواژه
جایگاه. بی کس و جا.
-
کس و کار
فرهنگ گنجواژه
دوست و رفیق، قوم و خویش.بی().
-
کَس و مونس
فرهنگ گنجواژه
همدم.
-
کَس و ناکَس
فرهنگ گنجواژه
اشخاص خوب و بد.
-
کَس و کار
لهجه و گویش تهرانی
اقوام و آشنایان،بی کس و کار=بی کس
-
یکه و بی کس
فرهنگ گنجواژه
تنها.
-
واژههای همآوا
-
کث
لغتنامه دهخدا
کث . [ ک َ ] (اِخ ) دهی است میان راه شیرازبه سیرجان . (فارسنامه ٔ ابن البلخی چ اروپا ص 162).