کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کَرَت به کَرَت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کَرَت به کَرَت
لهجه و گویش بختیاری
karat be karat دفعه به دفعه.
-
واژههای مشابه
-
کرت
لغتنامه دهخدا
کرت . [ کْرِ / ک ِ رِ ] (اِ) درختی است گرمسیری که سه گونه ٔ وحشی آن در کرانه های جنوب ایران می روید. چوب کرت در آغاز قرمز روشن است و سپس تیره می شود، خوب تراش برمی دارد و در هنرهای زیبا بمصرف می رسد. صمغ معروف عربی را از آن می گیرند. (از جنگل شناسی ک...
-
کرت
واژگان مترادف و متضاد
بار، دفعه، مرتبه
-
کرت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کرته، کردو، کرد، کرزه، کرز› (کشاورزی) [قدیمی] kart زمین مرزبندیشدۀ کوچک برای زراعت؛ کاله.
-
کرت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: کرّة، جمع: کرّات] [قدیمی] karrat نوبت؛ بار؛ مرتبه.
-
کرت
فرهنگ فارسی معین
(کَ یا کِ) = کرد. کرته . کردو: 1 - قطعه ای از زمین زراعت کرده و سبزی کاشته . 2 - هر یک از بخش های تقریباً متساوی یک مزرعه یا باغچه .
-
کرت
فرهنگ فارسی معین
(کَ رَّ) [ ع . کرة ] (اِ.) دفعه ، مرتبه ، بار. ج . کرات .
-
کَرْت
لهجه و گویش بختیاری
kart کرت، باغچه، قطعه کوچکى از زمین که در آن سبزى، گل یا صیفىجات کارند.
-
کرت
واژهنامه آزاد
تاج خروس.
-
گود کرت
لغتنامه دهخدا
گود کرت . [ گُو ک َ ] (اِخ ) نام محلی بوده است در اصفهان . (از ترجمه ٔ محاسن اصفهان آوی ص 25).
-
کرت آباد
لغتنامه دهخدا
کرت آباد. [ ک ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حسنوند بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد. تپه ماهور و سردسیر است و 120 تن سکنه دارد. از سراب فتح اللهی وزز مشروب می شود. شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است و ساکنین از طایفه ٔحسنوند می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی...
-
کرت کلا
لغتنامه دهخدا
کرت کلا. [ ک ُ رُ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نور مازندران . (از سفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 110).
-
check plot 1
کَرت شاهد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] در طرحهای آزمایشی کشاورزی، قطعهای از زمین که بهعنوان شاهد برای مقایسه با دیگر قطعات استفاده میشود
-
فراخ کرت
لغتنامه دهخدا
فراخ کرت . [ ف َ ک َ ] (اِخ ) (دریای ...) میان دریای جنوب ایران و اقیانوس هند است . گروهی از خاورشناسان نیز آن را با بحر خزر تطبیق کرده اند. (مزدیسنا و... تألیف معین ج 2 ص 312) : تشتر رایومند فرهمند دگرباره از دریای فرخ کرت برخیزد. (ترجمه ٔ تیریشت ک...