کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کَاتِبِينَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کَاتِبِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
نويسندگان
-
واژههای مشابه
-
کاتبین
لغتنامه دهخدا
کاتبین . [ ت ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ کاتب در حالت نصبی و جری . نویسندگان .- کرام الکاتبین ؛ فرشتگان نویسنده ٔ کارهای خوب و بد : تو پنداری که بدگو رفت و جان بردحسابش با کرام الکاتبین است .حافظ.
-
جستوجو در متن
-
ابن ام شیبان
لغتنامه دهخدا
ابن ام شیبان . [ اِ ن ُ اُم ْ م ِ ش َ ] (اِخ ) یکی از کاتبین مصاحف در حدود نیمه ٔ اول قرن چهارم هجری . (ابن الندیم ).
-
ابوحدی کوفی
لغتنامه دهخدا
ابوحدی کوفی . [ اَ ؟ ] (اِخ ) نام یکی از کاتبین مصاحف ، معاصر معتصم عباسی . (ابن الندیم ).
-
کرام
لغتنامه دهخدا
کرام . [ ک ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ کریم . بزرگواران . (از آنندراج ) (منتهی الارب ). رجوع به ک-ریم شود. || ج ِ کریمة. (از اقرب الموارد). رجوع به کریمة شود. || در تداول فارسی زبانان ، بزرگان و مردان بزرگ وجوانمرد و بامروت و بلندهمت و اصیل و پاک نژاد و حلیم ...
-
کاتب
لغتنامه دهخدا
کاتب . [ ت ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از کتابت . نویسنده . (برهان ) (منتهی الارب ) (آنندراج ). دبیر. (مهذب الاسماء) (آنندراج ). منشی نثر. (آنندراج ). منشی . مترسل . آنکه مطالب خویش فصیح و بلیغ نویسد. ج ، کاتبین ، کاتبون ، کُتّاب ، کَتَبَه : او کاتب ابن الک...