کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کویستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کویستن
/kovistan/
معنی
کوفتن غله یا چیز دیگر؛ کوفتن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
grind
-
جستوجوی دقیق
-
کویستن
لغتنامه دهخدا
کویستن . [ ک ُ ت َ ] (مص ) به معنی کوفتن غله و غیر آن باشد. (برهان ) (آنندراج ). زدن و کوفتن ، و کوفتن غله . (ناظم الاطباء). غله کوفتن ، و کویستیدن نیز آمده و در فرهنگ به معنی مطلق کوفتن گفته ، و کویسته غله ٔ کوفته . (فرهنگ رشیدی ). کوستن . کویستیدن ...
-
کویستن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹کوستن، کویستیدن› kovistan کوفتن غله یا چیز دیگر؛ کوفتن.
-
کویستن
فرهنگ فارسی معین
(کَ وِ تَ) (مص م .) کوفتن ، کوفتن غله یا چیز دیگر.
-
جستوجو در متن
-
کوستن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) kustan کوفتن؛ آزردن؛ زدن؛ کویستن.
-
کویستیدن
لغتنامه دهخدا
کویستیدن . [ ک ُ دَ ] (مص ) به معنی کویستن است که کوفتن غله و غیر آن باشد، و به فتح اول و کسر اول هم آمده است . (برهان ) (آنندراج ). کوفتن غله . (ناظم الاطباء). کویستن . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کویستن شود. || کوفتن و زدن . (ناظم الاطباء).
-
گویستن
لغتنامه دهخدا
گویستن . [ گ َ ت َ ] (مص ) زدن و کوفتن .(ناظم الاطباء). کویستن . کوبیدن . خرد کردن . کوفتن . رجوع به کویستن شود که ظاهراً صورت صحیح کلمه باشد.
-
کویست
لغتنامه دهخدا
کویست . [ ک ُ ] (مص مرخم ) به معنی کوفتگی و آزار باشد. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کویستن شود.