کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوکوز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کوکوز
/kukuz/
معنی
نوعی پارچۀ لطیف.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کوکوز
لغتنامه دهخدا
کوکوز. (اِ) نوعی از قماش لطیف باشد. (برهان ) (فرهنگ رشیدی ). نوعی از قماش لطیف و نظیف و نفیس باشد. (آنندراج ). نوعی از قماش ابریشمین زردوزی . (ناظم الاطباء) : تشریفهای فاخر کرده روان ز هر سونخ و نسیج و کمخا، کوکوز و سای ساره .نزاری (از فرهنگ رشیدی ).
-
کوکوز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kukuz نوعی پارچۀ لطیف.
-
کوکوز
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) نوعی از پارچة ابریشمین زر - دوزی .
-
جستوجو در متن
-
سا
لغتنامه دهخدا
سا. (اِ) نوعی از قماش لطیف گرانبها باشد. (جهانگیری ) : تشریفهای فاخر کرده روان زهر سونخ ّ و نسیج و گمّی کوکوز و سای ساده . حکیم نزاری قهستانی (از جهانگیری ).به این معنی اصل آن ساو بوده است . (شعوری ).