کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوکو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کوکو
/kuku/
معنی
نوعی خوراک که سبزی یا سیبزمینی کوبیده را با سفیده و زردۀ تخممرغ مخلوط کرده و بعد در روغن سرخ میکنند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. فاخته، قمری
۲. خاگینه
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کوکو
لغتنامه دهخدا
کوکو. (اِ صوت ) صدا و آواز فاخته را گویند. (برهان ). آواز فاخته مثل پوپو آواز هدهد، و با لفظ زدن و کردن مستعمل . (آنندراج ). آواز و صدای فاخته . (ناظم الاطباء). اسم صوت کوکو. حکایت صوت کوکو. آواز فاخته . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : دیدیم که بر کنگر...
-
کوکو
واژگان مترادف و متضاد
۱. فاخته، قمری ۲. خاگینه
-
کوکو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) kuku نوعی خوراک که سبزی یا سیبزمینی کوبیده را با سفیده و زردۀ تخممرغ مخلوط کرده و بعد در روغن سرخ میکنند.
-
کوکو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) غذایی که از سرخ کردن سبزی ها، سیب زمینی با تخم مرغ تهیه می شود.
-
کوکو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) فاخته ، آواز و صدای فاخته .
-
کوکو
لهجه و گویش تهرانی
نوعی املت:انواع کوکو:گوشت/سبزی/تره/کدو/پیاز
-
واژههای مشابه
-
چم کوکو
لغتنامه دهخدا
چم کوکو. [ چ َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان خنج بخش مرکزی شهرستان لار که در 156 هزارگزی شمال باختری لار واقع است و 14 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
فاخته و کوکو
فرهنگ گنجواژه
پرندگان خوش صدا، فاخته.
-
فاخته و کوکو
فرهنگ گنجواژه
پرنده خوشآوا شبیه کبوتر.
-
واژههای همآوا
-
کو کو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) kuku ۱. (زیستشناسی) = فاخته۲. آواز فاخته: ◻︎ آن قصر که بر چرخ همیزد پهلو / بر درگهِ او شهان نهادندی رو ـ دیدیم که بر کنگرهاش فاختهای / بنشسته همیگفت که کوکو کوکو (خیام: ۱۰۲).
-
جستوجو در متن
-
koko
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوکو
-
coco plum
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آلو کوکو