کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوکان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کوکان
لغتنامه دهخدا
کوکان . (اِ) ساز و برگ استادان گازر را گویند. (برهان ). دست افزاری است مر گازران را. (آنندراج ). دست افزار گازر. و در نسخه ٔ سروری به وزن چوگان به معنی ساز گازر آورده . (فرهنگ رشیدی ). دست افزاری باشد مر گازران را. (فرهنگ جهانگیری ). ساز و برگ گازرگر...
-
کوکان
لغتنامه دهخدا
کوکان . (اِخ ) دهی از دهستان تفرش که در بخش طرخوران شهرستان اراک واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2). از رستاق طبرش . (تاریخ قم ص 118 و 120).
-
کوکان
لغتنامه دهخدا
کوکان . (اِخ ) دهی از دهستان جعفرآباد فاروج که در بخش حومه ٔ شهرستان قوچان واقع است و 106 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
جستوجو در متن
-
باغ کبیر
لغتنامه دهخدا
باغ کبیر. [ ک َ ] (اِخ ) قریه ای است در شش فرسنگی جنوبی شهر خفر. (فارسنامه ٔ ناصری ). دهی است از دهستان کوکان بخش خفر شهرستان جهرم که در 16 هزارگزی باختر باب انار و 20 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ شیراز به جهرم در جلگه واقع است . ناحیه ای است گرمسیر و دا...