کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوکال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کوکال
لغتنامه دهخدا
کوکال . [ ک َ / کُو ] (اِ مرکب ) رجوع به گوگال شود.
-
جستوجو در متن
-
coucal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوکال
-
coecal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوکال
-
حنن
لغتنامه دهخدا
حنن . [ ح َ ن َ ] (ع اِ) کوکال . (منتهی الارب ). گوگال . (ناظم الاطباء). جُعَل . (اقرب الموارد) (محیط المحیط).
-
مجعلة
لغتنامه دهخدا
مجعلة. [ م ُ ع ِ ل َ ] (ع ص ) ارض مجعلة؛ زمین کوکال ناک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به مُجعِل شود.
-
فالیة
لغتنامه دهخدا
فالیة. [ ی َ ] (ع اِ) کوکال خجک دار. (منتهی الارب ). جنسی از خنافس بود خال دار که پیوسته بر سوراخ مارها بود. (اقرب الموارد). || فالیةالافاعی ؛ اوائل شر و بدی . (منتهی الارب ).
-
مجعل
لغتنامه دهخدا
مجعل . [ م ُ ع ِ ] (ع ص ) اداکننده ٔ مزد. (ناظم الاطباء). مزد دهنده . (از منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد). || آنکه فرود آرد دیگ پایه را به دستمال . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ماء مجعل ، آب کوکال ناک . (من...