کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوچه گرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کوچه گرد
/kučegard/
معنی
کسی که در کوچه و خیابان گردش میکند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کوچه گرد
لغتنامه دهخدا
کوچه گرد. [ چ َ / چ ِ گ َ] (نف مرکب ) آن که در کوچه ها بگردد و اکثر این قسم مردم رند و حسن پرست و تماشایی می باشند. (آنندراج ). آن که در محله ها و کوچه ها گردد (غالباً این نوع کسان رند و حسن پرست اند). (فرهنگ فارسی معین ) : طفل اشکم کوچه گردآستین از ...
-
کوچه گرد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) kučegard کسی که در کوچه و خیابان گردش میکند.
-
کوچه گرد
واژهنامه آزاد
ولگرد، طرار، عیار، جاسوس
-
واژههای مشابه
-
کوچه پس کوچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) kučepaskuče کوچههای تنگ یکی پس از دیگری؛ کوچۀ باریک.
-
کوچه ٔ شکر
لغتنامه دهخدا
کوچه ٔ شکر. [ چ َ / چ ِ ی ِ ش َ ک َ ] (اِخ ) نام محله ای است بسیار تنگ در اصفهان . (آنندراج ) : اثری هیچ نباشد ز دهانت که تراکوچه ٔ تنگ شکر راه گریز دهن است . محسن تأثیر (از آنندراج ).حرف از آن لب چه عجب مختصر آید بیرون باید از کوچه ٔ تنگ شکر آیدبیر...
-
کوچه ٔ غریبان
لغتنامه دهخدا
کوچه ٔ غریبان . [ چ َ / چ ِ ی ِ غ َ ] (اِخ ) نام محله ای به تهران . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
کوچه ٔ فولاد
لغتنامه دهخدا
کوچه ٔ فولاد. [ چ َ / چ ِ ی ِ ] (اِخ ) نام محله ای در اصفهان . (آنندراج ) : شیشه ٔ ما تا به کی همسایه ٔ خارا بودبیش از این در کوچه ٔ فولاد نتوان زیستن .شرف الدین شفائی (از آنندراج ).
-
کوچه ٔ گلبار
لغتنامه دهخدا
کوچه ٔ گلبار. [ چ َ / چ ِ ی ِ گ ُ ] (اِخ ) نام محله ای از اصفهان . (آنندراج ) : کی بهند از هوس سیر صفاهان تنهازخم پرخون دلم کوچه ٔ گلبار نبود.عبداللطیف خان تنها (از آنندراج ).
-
کوچه دادن
لغتنامه دهخدا
کوچه دادن . [ چ َ / چ ِ دَ ] (مص مرکب ) گذاشتن راه برای کسی است تا بگذرد مرادف راه دادن . (آنندراج ). به کنار رفتن جمعیت و راه دادن . (ناظم الاطباء). راه دادن به کسی تا وارد شود یا بگذرد. (فرهنگ فارسی معین ). به دو سوی شدن انبوهی مردم و بازگذاشتن راه...
-
کوچه فتادن
لغتنامه دهخدا
کوچه فتادن . [ چ َ / چ ِ ف ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از غریب شدن و به غربت افتادن باشد. (برهان ) (آنندراج ).
-
کوچه گدا
لغتنامه دهخدا
کوچه گدا. [ چ َ / چ ِ گ َ ] (اِ مرکب ) کوچه ای که در آن گدایان مسکن دارند. (ناظم الاطباء).
-
کوچه بازار
لغتنامه دهخدا
کوچه بازار. [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) کوچه ای که راهی به بازار داشته باشد. (فرهنگ فارسی معین ) : وآنکه خود را شوکت کیوان عجولی خوانده است باشد اندر کوچه بازار خیالم لته چین .فوقی یزدی (از آنندراج ).
-
کوچه باغ
لغتنامه دهخدا
کوچه باغ . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) کوچه ای که راهی در باغ داشته باشد. (آنندراج ). کوچه ای که راهی به باغ داشته باشد یااز کنار باغ گذرد. (فرهنگ فارسی معین ) : در بهاران دل به سیر کوی یارم می کشدکوچه باغ عاشقان چاک گریبان کسی است . میرزا رضی دانش (از ...
-
کوچه باغی
لغتنامه دهخدا
کوچه باغی . [ چ َ / چ ِ ] (ص نسبی مرکب ) منسوب به کوچه باغ . (فرهنگ فارسی معین ). || آوازی که داش مشدیها و جاهلها خوانند و آن یکی از گوشه های دستگاه شور است . (فرهنگ فارسی معین ).