کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوچاندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کوچاندن
/kučāndan/
معنی
کوچ دادن؛ جماعتی از مردم را از سرزمینی به سرزمین دیگر حرکت دادن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
transplant
-
جستوجوی دقیق
-
کوچاندن
لغتنامه دهخدا
کوچاندن . [ دَ ] (مص ) کوچانیدن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کوچانیدن شود.
-
droving
کوچاندن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم دامی] حرکت دادن بدون شتاب گلۀ گوسفند در مسیرهای طولانی
-
کوچاندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [ترکی. فارسی] kučāndan کوچ دادن؛ جماعتی از مردم را از سرزمینی به سرزمین دیگر حرکت دادن.
-
واژههای مشابه
-
کوچاندن اجباری
دیکشنری فارسی به عربی
الترحيل ، التهجير
-
cloud-to-cloud migration
کوچاندن اَبربهاَبر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] فرایند انتقال دادهها و برنامههای کاربردی از اَبری به اَبر دیگر
-
cloud migration
کوچاندن به اَبر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] فرایند انتقال تمام یا بخشی از دادهها و برنامههای کاربردی و خدمات سازمان از محل سازمان و پشت سپرواره (firewall) به محیط اَبر
-
cloud service migration
کوچاندن به خدمات اَبری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] فرایند انتقال دادهها و برنامههای کاربردی از رایانۀ محلی سازمان به اَبر
-
جستوجو در متن
-
کوچُنَّن
لهجه و گویش بختیاری
kučonnan کوچاندن.
-
کوچاندنی
لغتنامه دهخدا
کوچاندنی . [ دَ ] (ص لیاقت ) قابل کوچاندن . رجوع به کوچاندن و کوچانیدن شود.
-
التهجير
دیکشنری عربی به فارسی
کوچاندن اجباري
-
الترحيل
دیکشنری عربی به فارسی
کوچاندن اجباري
-
کوچانده
لغتنامه دهخدا
کوچانده . [ دَ / دِ ] (ن مف ) کوچ داده شده . به کوچ واداشته شده . رجوع به کوچاندن ، کوچانیدن و کوچ دادن شود.
-
حرکت دادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تکان دادن، جنباندن، به حرکت درآوردن ۲. جابهجا کردن ۳. کوچاندن، کوچ دادن ۴. تحریک کردن، فعال کردن