کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوپه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کوپه
/kop[p]e/
معنی
= کُپه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کوپه
لغتنامه دهخدا
کوپه . [ پ َ / پ ِ ] (اِ) شاخ و شیشه ٔ حجامت کننده را گویند. (برهان ) (آنندراج ). شاخ و کدوی حجامت . (ناظم الاطباء).
-
کوپه
لغتنامه دهخدا
کوپه . [ پ ِ ] (روسی ، اِ) هر یک از اطاقهای قطار راه آهن که مسافران در آن نشینند. اطاقک قطار. (فرهنگ فارسی معین ). هریک از اطاقهای ترن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
کوپه
لغتنامه دهخدا
کوپه . [ ک ُ پ ِ ] (اِخ ) فرانسوا. شاعر و درام نویس فرانسوی (1842-1908 م .) از آثار وی عابر ، برای تاج ، سورو تورلی ، صمیمیتها ، دفتر سرخ ، و فرودستان شهرت بیشتر دارند. کوپه در داستان اخیر زندگی مردمان فقیر و ساده را با ظرافت مصور می کند. وی در سال 1...
-
کوپه
لغتنامه دهخدا
کوپه . [ کوپ ْ پ َ / پ ِ / کو پ َ / پ ِ ] (ص ) روی هم انباشته (خاک و اشیاء دیگر). (فرهنگ فارسی معی-ن ).
-
cart, coupé (fr.)
کوپه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] هریک از اتاقکهای واگنهای مسافری قطار که دارای در و پنجره و صندلی باشد
-
کوپه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kop[p]e = کُپه
-
کوپه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی: coupé] kupe ۱. ویژگی نوعی اتومبیل کوچک، دودَر، و سقفدار.۲. [منسوخ] ویژگی نوعی کالسکۀ سقفدار.
-
کوپه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [روسی] kupe هریک از اتاقهای مخصوص مسافر در قطار.
-
کوپه
فرهنگ فارسی معین
(پِ) [ فر. ] (اِ.) هر یک از اتاق های مخصوص نشستن مسافر در قطار که دارای در و پنجره و صندلی و تخت باشد.
-
کوپه
فرهنگ فارسی معین
(کُ پِ) (ص .) روی هم انباشته شده .
-
کوپه
دیکشنری فارسی به عربی
مقصورة
-
واژههای مشابه
-
کوپه کردن
لغتنامه دهخدا
کوپه کردن . [ کوپ ْ پ َ / پ ِ / کو پ َ / پ ِ ] (مص مرکب ) روی هم انباشتن چیزی را. توده کردن . (فرهنگ فارسی معین ).
-
compartment coach
واگن کوپهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] واگنی که به اتاقکهای متعدد تقسیم شده باشد