کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کؤبة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
mallet
کوبک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوعی کوبه برای نواختن سازهای کوبهای با دسته و سری به شکلهای مختلف
-
ضربت
فرهنگ واژههای سره
کوبش، کوبه
-
ضربه
فرهنگ واژههای سره
زنش، کوبه
-
Zambian kwacha
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوبه زامبیا
-
quagmirier
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوبه گیر
-
percussion section
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بخش کوبه ای
-
دق الباب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] daqqolbāb کوبیدن در؛ کوبه بر در زدن.
-
پا دنگ
لهجه و گویش تهرانی
دنگ(آسیای کوبه ای)پایی
-
clapper bells
زنگهای آونگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] دستهای از زنگها که کوبهای آونگی در درون یا بیرون خود دارند
-
percussion instrument
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابزار کوبه ای، الات موسیقی ضربی
-
باتره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (موسیقی) [قدیمی] bātare نوعی ساز از خانوادۀ سازهای کوبهای و شبیه دف.
-
بزنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بژنگ، برنگ، مدنگ› [قدیمی] bazang ۱. زنگ.۲. کوبۀ در خانه.۳. کلید.
-
stick
چوبک 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوعی کوبۀ ساده که معمولاً از آن برای نواختن طبلها و سنجها استفاده میشود
-
تق تق
فرهنگ فارسی معین
(تَ تَ) (اِصت .) آواز به هم خوردن کوبة در و مانند آن .
-
percussion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوبه ای، دق، ضربت، اسباب های ضربی مثل طبل و دنبک