کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوهپایه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کوهپایه
/kuhpāye/
معنی
۱. زمین پایین کوه؛ دامن کوه.
۲. کوهستان.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پشته، تپه، رش
دیکشنری
foothill, highland, mountainside
-
جستوجوی دقیق
-
کوهپایه
لغتنامه دهخدا
کوهپایه . [ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) دامن کوه را گویند، یعنی زمینی که درپایین کوه واقع است . (برهان ). دامنه ٔ کوه و زمینی که در پایه ٔ کوه واقع باشد. (ناظم الاطباء). زمینی که در پایین کوه واقع است . دامنه ٔ کوه . (از فرهنگ فارسی معین ) : به روستای گرگ...
-
کوهپایه
لغتنامه دهخدا
کوهپایه . [ ی َ / ی ِ ] (اِخ ) ناحیه ای است که از شمال محدود است به کوه بنان و کویر لوت ، از جنوب به کرمان ، از مشرق به خبیص و کویر لوت و از مغرب به زرند. این قسمت عبارت از ناحیه ٔ کوهستانی وسیعی است که 400 قریه دارد و طول آن 120 و عرضش 90 کیلومتر می...
-
کوهپایه
لغتنامه دهخدا
کوهپایه . [ ی ِ ] (اِخ ) دهستانی از بخش بردسکن که در شهرستان کاشمر واقع است . این دهستان از 20 آبادی تشکیل شده است و در حدود 8334 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کوهپایه
لغتنامه دهخدا
کوهپایه . [ ی ِ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز بخش کوهپایه که در شهرستان اصفهان و در کنار راه شوسه ٔ اصفهان به یزد واقع است و مشخصات جغرافیایی آن بشرح زیر است : طول 52 درجه و 23 دقیقه شرقی از نصف النهار گرینویچ ، عرض 32 درجه و 41 دقیقه و پنج ثانیه ٔ شمالی و ار...
-
کوهپایه
لغتنامه دهخدا
کوهپایه . [ ی ِ ] (اِخ ) یکی از بخشهای پنجگانه ٔ شهرستان اصفهان است . حدود و مشخصات آن به شرح زیر است : از طرف شمال به شهرستان اردستان ، از جنوب به شهرستان شهرضا، از مشرق به شهرستان نایین و از مغرب به بخش مرکزی اصفهان محدود است . در بخش کوهپایه ، یک ...
-
کوهپایه
واژگان مترادف و متضاد
پشته، تپه، رش
-
کوهپایه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) kuhpāye ۱. زمین پایین کوه؛ دامن کوه.۲. کوهستان.
-
کوهپایه
فرهنگ فارسی معین
(یَ) (اِمر.) کوهستان ، دامنة کوه .
-
جستوجو در متن
-
chorepiscopal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوهپایه ای
-
کوهسار
فرهنگ فارسی معین
(هْ) (اِمر.) کوهپایه .
-
شلاف
لهجه و گویش تهرانی
برفاب (کوهپایه های تهران )
-
علون اباد
واژهنامه آزاد
روستایی درنزدیکی کوهپایه
-
ماهور
واژگان مترادف و متضاد
پستی و بلندی، کوهپایه، تپه، تپهزار
-
جبل
واژگان مترادف و متضاد
کتل، کوه، کوهپایه، کوهزار، کوهستان