کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کونیکک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کونیکک
لغتنامه دهخدا
کونیکک . [ کو ک َ ] (اِ) ابوالملیح . (مهذب الاسماء، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). قنبره . قبره . چکاو. چکاوک . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کونیکه ، چکاوک و قبره شود.
-
جستوجو در متن
-
کونیکه
لغتنامه دهخدا
کونیکه . [ کو ک َ / ک ِ ] (اِ) ابوالملیح . قبره . عُلعُل . قنبره . (مهذب الاسماء، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کونیکک شود.
-
ابوالملیح
لغتنامه دهخدا
ابوالملیح . [ اَ بُل ْ م َ ] (ع اِ مرکب ) چکاو. چکاوَک . (دهار). کوبنکک . (مهذب الاسماء). قُبَّره . قنبره .کونیکک . (نسخه ای از مهذب الاسماء). کاکلی . خول . بوالملیح . کوکینه . کونیکه . کبّوک . چغو. چغوک . چکوک . صفرد.مرغکیست خرد شبیه به گنجشک ، کاکل...