کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کومیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کومیه
لغتنامه دهخدا
کومیه . [ م ِ ی َ ] (اِخ ) شهری از بربر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
کومیه
لغتنامه دهخدا
کومیه . [ م ِ ی َ ] (اِخ ) قبیله ای از بربر. (از معجم البلدان ). رجوع به بربر شود.
-
جستوجو در متن
-
عبدالواحد
لغتنامه دهخدا
عبدالواحد. [ ع َ دُل ْ ح ِ ] (اِخ ) ابن یوسف بن محمدبن یعقوب . ازملوک دولت مؤمنیه کومیه است . بر مغرب اقصی جز قسمتی از وی حکومت داشت . به سال 620 هَ . ق . به مراکش باوی بیعت کردند و پس از دو ماه خلع شد و به همان سال یعنی 620 هَ . ق . به قتل رسید. (ا...
-
علی قیسی
لغتنامه دهخدا
علی قیسی . [ ع َ ی ِ ق َ ] (اِخ ) کومی . وی پدرعبدالمؤمن بن علی قیسی کومی اولین سلطان سلسله ٔ موحدی در افریقیه بود. اصل او از قبیله ٔ کومیة است و آن قبیله ، اندک مردمی در ساحل بحر از اعمال تلمسان بودند. این علی به کاسه گری اشتغال داشت و در تاریخ حبی...
-
عبدالمؤمن
لغتنامه دهخدا
عبدالمؤمن . [ ع َ دُل ْ م ُءْ م ِ ] (اِخ ) ابن علی الکومی . وی مؤسس دولت مؤمنیه بمغرب و افریقا و تونس است . نسبت او به کومیه از قبائل بربر است و نسبتش به قیس عیلان بن مضر از عدنان منتهی میشود. به سال 487 هَ . ق . به شهر «تاجرة» نزدیک تلمسان متولد ...