کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کومهای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
cumulomutatus
کومهایگشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابری که از تحول درونی ابر کومهای به وجود آید
-
open-cell cumulus
کومهای یاختهباز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] اَبرهای کومهای با ترتیب چندضلعی یا بیضیوار که مرکز آنها بیاَبر است
-
cumulo volcano
آتشفشان کومهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← گنبد آتشفشانی
-
stratocumulus
پوشنکومهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تکه یا برگه یا لایۀ ابر تقریباًً سفید یا خاکستری، یا سفید و خاکستری، که همواره دارای بخشهای تیره و آرایش مشبک و تودهای گرد است و امکان دارد در هم فرورفته باشد یا نرفته باشد؛ بیشتر اجزای کوچک منظم آن قطر ظاهری بیش از پنج درجه دارند
-
stratocumulogenitus
پوشنکومهایزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابری که از ابر پوشنکومهای زاده شده باشد
-
stratocumulomutatus
پوشنکومهایگشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابری که از تحول درونی ابر پوشنکومهای به وجود آید
-
کومه سرا
لغتنامه دهخدا
کومه سرا. [ م َ س َ ] (اِخ ) مرکز ناحیه ٔ شفت در گیلان است و200 خانه دارد. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 274).
-
cabanna 2, plage 2 (fr.)
کومه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] اتاقکی چوبی یا حصیری در ساحل شنی دریا
-
لت کومه
لغتنامه دهخدا
لت کومه . [ ل َ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان شهریاری بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری ، واقع در 41 هزارگزی جنوب خاوری بهشهر و شمال رودخانه ٔ نکا، کوهستانی و معتدل و مرطوب ، دارای 160 تن سکنه ، شیعه مازندرانی و فارسی زبان ، آب از چشمه و رودخانه ٔ نکا. محصول...
-
لته کومه
لغتنامه دهخدا
لته کومه . [ ل َ ت َ م َ ] (اِخ ) نام دهی به هزارجریب مازندران .(مازندران و استرآباد رابینو ص 125 بخش انگلیسی ).
-
کومه (کلبه)
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: -------- طاری: --------- طامه ای: --------- طرقی: --------- کشه ای: --------- نطنزی: ---------
-
آتش کومه
واژهنامه آزاد
آتش کومَه:(تالشی) «آتش کومَه یا اٌتش کومَه»:آشپزخانه بیرون از خانه، کومه ای که در کنار خانه در آن آتش پخت و پز و تنور برپا کنند. بر اساس اینکه آتش با افروختن هیزم برای روشن کردن اجاق، دودزا بوده و موجب دودگرفتگی خانه میشد، و نیز آتش تنور بسیار تند با...
-
trade-wind cumulus, trade cumulus
اَبر کومهای باد بسامان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابر کومهای بسیار گسترده در کمربندهای باد بسامان بر فراز اقیانوسها متـ . کومهای باد بسامان
-
closed-cell stratocumulus
پوشنکومهای یاختهبسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تصویر ماهوارهای اَبر پوشنکومهای اقیانوسی در شرایط وارونگی
-
ای
واژگان مترادف و متضاد
ایا، هان، های، هلا