کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کومة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آتش کومه
واژهنامه آزاد
آتش کومَه:(تالشی) «آتش کومَه یا اٌتش کومَه»:آشپزخانه بیرون از خانه، کومه ای که در کنار خانه در آن آتش پخت و پز و تنور برپا کنند. بر اساس اینکه آتش با افروختن هیزم برای روشن کردن اجاق، دودزا بوده و موجب دودگرفتگی خانه میشد، و نیز آتش تنور بسیار تند با...
-
کومهای بادبسامان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← ابر کومهای بادبسامان
-
cumulonimbus
کومهایبارا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابر سنگین و چگال، با گسترش قائم چشمگیر و به شکل کوه یا برجهای عظیم؛ دستکم بخشی از قسمت فوقانی آن معمولاً هموار یا رشتهرشته یا مخطط و همواره تخت است؛ این بخش اغلب به شکل سندان یا پرۀ بسیار بزرگ گسترش مییابد؛ زیر پایۀ این ابر که معمولاً...
-
cumulonimbogenitus
کومهایبارازاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابری که از ابر کومهایبارا زاده شده باشد
-
cumuliform
کومهایدیس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابری که ویژگی اصلی آن گسترش قائم بهصورت تپه و گنبد و برج باشد
-
cumulogenitus
کومهایزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابری که از ابر کومهای زاده شده باشد
-
cumulomutatus
کومهایگشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابری که از تحول درونی ابر کومهای به وجود آید
-
open-cell cumulus
کومهای یاختهباز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] اَبرهای کومهای با ترتیب چندضلعی یا بیضیوار که مرکز آنها بیاَبر است
-
cumulo volcano
آتشفشان کومهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← گنبد آتشفشانی
-
stratocumulus
پوشنکومهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تکه یا برگه یا لایۀ ابر تقریباًً سفید یا خاکستری، یا سفید و خاکستری، که همواره دارای بخشهای تیره و آرایش مشبک و تودهای گرد است و امکان دارد در هم فرورفته باشد یا نرفته باشد؛ بیشتر اجزای کوچک منظم آن قطر ظاهری بیش از پنج درجه دارند
-
stratocumulogenitus
پوشنکومهایزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابری که از ابر پوشنکومهای زاده شده باشد
-
stratocumulomutatus
پوشنکومهایگشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابری که از تحول درونی ابر پوشنکومهای به وجود آید
-
بازار صیقل کومه
لغتنامه دهخدا
بازار صیقل کومه . [ ص ِ ق ِ ک ُ م َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شفت بخش مرکزی شهرستان فومن که در 13 هزارگزی فومن و چهار هزارگزی خاور بازار شفت قرار دارد و دارای 20تن سکنه میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
-
بازار صیقل کومه
واژهنامه آزاد
در قدیم به دلیل شرایط استراتژیک محل عبور و مرور و استراحتگاه مسافران در کلبه هایی در آن منطقه بود و همچنین نعل های اسبان خود را صیقل مدادندو به مرور زمان دو کلمه صیقل کومه(کلبه) شکل گرفت.
-
trade-wind cumulus, trade cumulus
اَبر کومهای باد بسامان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابر کومهای بسیار گسترده در کمربندهای باد بسامان بر فراز اقیانوسها متـ . کومهای باد بسامان