کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کولیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کولیدن
/kulidan/
معنی
۱. کندن؛ کاویدن؛ گود کردن.
۲. شیار کردن زمین.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
furrow
-
جستوجوی دقیق
-
کولیدن
لغتنامه دهخدا
کولیدن . [ دَ ] (مص )با ثانی مجهول ، به معنی کندن و کاویدن زمین باشد. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). در گنابادی می کوله به معنی می کند کَولیدن َ، کولش به معنی شیار کردن ، در کردی کولن به معنی حفر کردن ، حک کردن . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). کندن...
-
کولیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) kulidan ۱. کندن؛ کاویدن؛ گود کردن.۲. شیار کردن زمین.
-
کولیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) کندن ، کاویدن زمین .
-
جستوجو در متن
-
کول
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ کولیدن) [قدیمی] kul = کولیدن
-
کولش
لغتنامه دهخدا
کولش . [ ل ِ ] (اِمص ) رجوع به کولیدن شود.