کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کولهپشتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کولهپشتی
مترادف و متضاد
توبره، ساک، کولهبار
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کولهپشتی
واژگان مترادف و متضاد
توبره، ساک، کولهبار
-
واژههای همآوا
-
کوله پشتی
لغتنامه دهخدا
کوله پشتی . [ ل َ / ل ِ پ ُ ] (اِ مرکب ) کیسه ای که برای حمل خواربار و لوازم دیگر برپشت بندند. ساک . (فرهنگ فارسی معین ). || در کوهنوردی کیسه ٔ محتوی وسایل کوهنورد را گویند. ساک . (فرهنگ فارسی معین ).
-
کوله پشتی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) kulepošti کیف نسبتاً بزرگی برای راحت حمل کردن لوازم مختلف که بر پشت و روی شانهها قرار میگیرد.
-
کوله پشتی
فرهنگ فارسی معین
(لِ. پُ) (اِمر.) کیف یا کیسه ای که برای حمل بار بر پشت بندند.
-
جستوجو در متن
-
کولهبار
واژگان مترادف و متضاد
باردان، پشتاره، کوله، کولهپشتی، کیسه
-
ساک
واژگان مترادف و متضاد
۱. خریطه، کولهپشتی، کیف ۲. کیسه، توبره، چنته ۳. آشغوره