کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کولاک کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کولاک کردن
معنی
(کَ دَ)(مص ل .)1 - متلاطم شدن امواج دریا. 2 - (عا.) هنگامه به پا کردن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
rage, storm
-
جستوجوی دقیق
-
کولاک کردن
لغتنامه دهخدا
کولاک کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) متلاطم شدن امواج دریا. (فرهنگ فارسی معین ). منقلب و طوفانی شدن دریا یا هوا که با برف و سرما همراه باشد. و رجوع به کولاک زدن شود. || در تداول عامه ، معرکه کردن . کار بزرگی انجام دادن . (فرهنگ فارسی معین ). عملی نمایا...
-
کولاک کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ)(مص ل .)1 - متلاطم شدن امواج دریا. 2 - (عا.) هنگامه به پا کردن .
-
کولاک کردن
لهجه و گویش تهرانی
محشر کردن
-
واژههای مشابه
-
blowing snow
کولاک برف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] برفی که باد آن را از سطح زمین تا ارتفاع 2 متر یا بیشتر به هوا بلند میکند و دید افقی را به کمتر از 11 کیلومتر کاهش میدهد
-
black blizzard
سیهکولاک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] واژهای محاورهای برای توفان گردوخاک مناطق مربوط به بخشهای جنوبی مرکز امریکا
-
قلعه کولاک
لغتنامه دهخدا
قلعه کولاک . [ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل ، واقع در 18 هزارگزی شمال بنجار و 11هزارگزی راه مالرو جلال آباد به زابل . موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن گرم معتدل است . سکنه ٔ آن 137 تن است . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند و محصول آن غ...