کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کولاک زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کولاک زدن
لغتنامه دهخدا
کولاک زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) کولاک کردن . (فرهنگ فارسی معین ). موج زدن . طوفان کردن و منقلب و متلاطم شدن امواج دریا : شود ز چشم پرآبم هزار کشتی غرق دمی که قلزم خوناب دل زند کولاک . وحشی (از فرهنگ رشیدی ).و رجوع به کولاک کردن شود.
-
واژههای مشابه
-
blowing snow
کولاک برف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] برفی که باد آن را از سطح زمین تا ارتفاع 2 متر یا بیشتر به هوا بلند میکند و دید افقی را به کمتر از 11 کیلومتر کاهش میدهد
-
black blizzard
سیهکولاک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] واژهای محاورهای برای توفان گردوخاک مناطق مربوط به بخشهای جنوبی مرکز امریکا
-
کولاک کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ)(مص ل .)1 - متلاطم شدن امواج دریا. 2 - (عا.) هنگامه به پا کردن .
-
قلعه کولاک
لغتنامه دهخدا
قلعه کولاک . [ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل ، واقع در 18 هزارگزی شمال بنجار و 11هزارگزی راه مالرو جلال آباد به زابل . موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن گرم معتدل است . سکنه ٔ آن 137 تن است . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند و محصول آن غ...
-
کولاک کردن
لهجه و گویش تهرانی
محشر کردن
-
جستوجو در متن
-
storm
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طوفان، توفان، کولاک، باد شدید، طوفان مستقیم، تغییر ناگهانی هوا، موجدار بودن، متلاطم شدن، موج زدن، توفانی شدن، با حمله گرفتن، یورش اوردن
-
storms
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توفان ها، طوفان، توفان، کولاک، باد شدید، طوفان مستقیم، تغییر ناگهانی هوا، موجدار بودن، متلاطم شدن، موج زدن، توفانی شدن، با حمله گرفتن، یورش اوردن
-
دمه
لغتنامه دهخدا
دمه . [ دَ م َ / م ِ] (ص نسبی ) منسوب به دم : یک دمه . (یادداشت مؤلف ).- یک دمه ؛ به اندازه ٔ یک دم . به قدر یک لحظه : صحبت یار عزیز حاصل دور بقاست یک دمه دیدار دوست هر دو جهانش بهاست . سعدی . || (اِ) باد و برف و سرما. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از...