کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوفت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کوفت
/kuft/
معنی
۱. (پزشکی) = سیفلیس
۲. (اسم مصدر) آسیب؛ آزار.
۳. (شبه جمله) [عامیانه، مجاز] هنگام نفرین یا توهین به کسی گفته میشود؛ زهر مار: کوفت! اینقدر حرف نزن.
۴. (اسم مصدر) [قدیمی] بیماری؛ درد.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. سیفلیس، ضربت
۲. کوبش
۳. آزار، اذیت، صدمه
فعل
بن گذشته: کوفت
بن حال: کوب
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کوفت
لغتنامه دهخدا
کوفت . (اِمص ، اِ) به معنی آسیب و آزار و ضربی باشد که از سنگ و چوب و مشت و لگد و امثال آن به کسی رسد. (برهان ). به معنی آسیب و آزار و ضربی که از سنگ و چوب به کسی برسد یا لگد اسب یا از افتادن اسب . (آنندراج ). ضربی که از چوب و سنگ و مشت و لگد و مانند ...
-
کوفت
واژگان مترادف و متضاد
۱. سیفلیس، ضربت ۲. کوبش ۳. آزار، اذیت، صدمه
-
کوفت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) kuft ۱. (پزشکی) = سیفلیس۲. (اسم مصدر) آسیب؛ آزار.۳. (شبه جمله) [عامیانه، مجاز] هنگام نفرین یا توهین به کسی گفته میشود؛ زهر مار: کوفت! اینقدر حرف نزن.۴. (اسم مصدر) [قدیمی] بیماری؛ درد.
-
کوفت
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - صدمه ای که از سنگ و مشت و لگد برسد. 2 - آسیب ، صدمه . 3 - اندوه . 4 - بیماری سفلیس . 5 - نوعی ناسزا.
-
کوفت
لهجه و گویش بختیاری
kuft سیفلیس.
-
واژههای مشابه
-
کوفت،کوفت کاری
لهجه و گویش تهرانی
سفلیس
-
کوفت، کوفت و آتیشک
لهجه و گویش تهرانی
آتشک، سیفلیس
-
کوفت گر
لغتنامه دهخدا
کوفت گر. [گ َ ] (ص مرکب ) طلاکوب . مُذَهِّب . (از ناظم الاطباء).
-
کوفت گری
لغتنامه دهخدا
کوفت گری . [گ َ ] (حامص مرکب ) تذهیب و طلاکوبی . (ناظم الاطباء).
-
نقره کوفت
لغتنامه دهخدا
نقره کوفت . [ ن ُ رَ / رِ ] (ن مف مرکب ) نقره کوب . (یادداشت مؤلف ).
-
نیم کوفت
لغتنامه دهخدا
نیم کوفت . (ن مف مرکب ) نیم کوفته . نیم کوب . رجوع به نیم کوفته شود.
-
سیم کوفت
لغتنامه دهخدا
سیم کوفت . (ن مف مرکب ) سیم کوفته . گل و بته که از نقره بر رکاب و کمر و امثال آن کوفته باشند. نقره کوب . لگام سیم کوفت : و اسبی بلند برنشستی و با بناگوشی و زیربند و پاردمی و ساخت آهن سیم کوفت سخت پاکیزه . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 364). ده سر اسب تازی بو...
-
کوفت رفتن
لهجه و گویش تهرانی
کوفته شدن
-
کوفت کاری
لهجه و گویش تهرانی
سفلیس کشنده،به عنوان ناسزا گفته میشود