کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوشکهتل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کوشکهتل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← کوشکمهمانخانه
-
واژههای مشابه
-
هتل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← مهمانخانه
-
هتل
واژگان مترادف و متضاد
مسافرخانه، مهمانخانه، مهمانسرا
-
هتل
فرهنگ واژههای سره
مهمانسرا
-
هتل
لغتنامه دهخدا
هتل . [ هََ ] (ع مص ) پیاپی باریدن ابر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). هطل . (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد).باران باریدن . (تاج المصادر بیهقی ). || نیک باریدن ابر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). این کلمه مبدل هتن باشد...
-
هتل
لغتنامه دهخدا
هتل . [ هََ ت ِ ] (ع ص ) سحاب هتل ؛ ابر نیک بارنده . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
-
هتل
لغتنامه دهخدا
هتل . [ هَُ ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) مسافرخانه . مهمانخانه . این کلمه از اصل قدیمی کلمه هوسپیتال در زبان فرانسه ٔ باستان ، مشتق شده و در زبان انگلیسی به خانه ای که برای پذیرایی از مسافران اختصاص دارد، اطلاق شده است . (از دائرةالمعارف بریتانیکا).
-
هتل
لغتنامه دهخدا
هتل . [ هَُ ت ُ ] (اِ) در تداول برخی از عوام به معنی اتومبیل است و صورت مصحفی از آن میباشد. || در تداول زنان به معنی شکم : هتلش پیش آمده ، یعنی آبستن است . این کلمه به این معنی پیش از اختراع اتومبیل متداول بوده است و از هتل (به معنی اتومبیل ) مأخوذ ...
-
هتل
لغتنامه دهخدا
هتل . [ هَُت ْ ت َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ هاتل . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). رجوع به هاتل شود.
-
هتل
لغتنامه دهخدا
هتل . [ هَُت ْ ت َ ] (ع ص ) سحائب هتل ؛ باران پیوسته . هطل . (از اقرب الموارد) (معجم متن اللغة).
-
هتل
فرهنگ فارسی معین
(هُ تِ) [ فر. ] (اِ.) مهمانخانه ، ساختمانی دارای اتاق های مبله و آمادة پذیرایی از مسافران .
-
هتل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: hôtel] hotel مکانی که در مقابل دریافت هزینه، به اشخاص جای خواب و خدمات دیگر از قبیل غذا و امثال آنها ارائه میشود؛ مهمانخانه.
-
هتل
دیکشنری فارسی به عربی
فندق
-
کوشک
لغتنامه دهخدا
کوشک . (اِ) بنای بلند را گویند و به عربی قصر. (برهان ). قصر و هر بنای رفیع بلند و بارگاه و سرای عالی . (ناظم الاطباء). بنای مرتفع و عالی .قصر. کاخ . کوشه . گوشک . (فرهنگ فارسی معین ). پهلوی کوشک کردی کشک . (کلاه فرنگی بالای بنا، اطاق تابستانی ). معرب...