کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کور الحداد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
blind zone
زون کور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] لایهای که موج شکست مرزی آن اولین رسید نیست
-
blind drainage
زهکشی کور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← زهکشی بسته
-
protanope
سرخکور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] فرد مبتلا به سرخکوری
-
پرواز کور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ← مقررات پرواز کور
-
frozen joint
درز کور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] درزی پیچی که براثر خوردگی یا سفتی بیشازحدِ پیچها دیگر جوابگوی انبساط و انقباض ریلها نیست
-
blind pointing
سودهی کور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] سودهی تلسکوپ در آسمان با ابزارهای هدایتکننده و بدون مشاهدۀ مستقیم آسمان
-
amaurotic
پیکور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] فرد دچار پیکوری
-
پیام کور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] ← پیام کورساخته
-
dead-end siding, dead-end track
خط کور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] خطی در ایستگاه راهآهن که از خط اصلی جدا شده و در پایان آن سپر انتهایی نصب شده است
-
آب کور
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.)1 - خسیس . 2 - حق ناشناس .
-
اجاق کور
فرهنگ فارسی معین
[ تر - فا. ] (ص مر.) (عا.) کسی که نمی تواند فرزند داشته باشد، نازا، عقیم .
-
شب کور
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِمر.) 1 - کسی که شب جایی را نبیند. 2 - خفاش .
-
نان کور
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) حق نشناس .
-
کور خواندن
فرهنگ فارسی معین
(خا دَ) (مص .) (عا.) اشتباه کردن ، بد فهمیدن .
-
تابورودزاک کور
لغتنامه دهخدا
تابورودزاک کور. [ رُ دِ ک ک ُ ] (اِخ ) (اتین ) شاعر فرانسوی (1547- 1598 م .).