کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کورَه سواد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کوره
فرهنگ فارسی معین
ده ( ~ . دِ) (اِمر.) ده کم جمعیت که چندان آبادی نداشته باشد.
-
کوره
فرهنگ فارسی معین
(رِ) (اِ.) بخش ، قسمتی از مملکت . خره و خوره هم گفته می شود.
-
کوره
فرهنگ فارسی معین
( ~.)(اِ.)آتشدان ، تنور، اجاق سرپوشیده . ؛از ~ دررفتن کنایه از: سخت خشمگین شدن .
-
کوره
فرهنگ فارسی معین
راه ( ~ .) (اِمر.) راه باریک و ناهموار.
-
کوره
دیکشنری فارسی به عربی
طباخ , فرن , مدخنة
-
کِوِرَه
لهجه و گویش بختیاری
kevera کبره، چرک دست.
-
کوره
لهجه و گویش تهرانی
آتشدان آهنگری
-
کوره کوره
لهجه و گویش بختیاری
kura kura اندک اندک delom kura kura dard ekona>:دلم آهسته آهسته درد مىکند> .
-
کوره راه،کوره جاده
لهجه و گویش تهرانی
راه باریک
-
گربه کوره
لغتنامه دهخدا
گربه کوره . [ گ ُ ب َ/ ب ِ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) رجوع به گربه ٔ کور شود.
-
کوره ٔ اردشیر
لغتنامه دهخدا
کوره ٔ اردشیر. [ رَ / رِ ی ِ اَ دَ ] (اِخ ) رجوع به مدخل بعد شود.
-
کوره ٔ اردشیرخوره
لغتنامه دهخدا
کوره ٔ اردشیرخوره . [ رَ / رِ ی ِ اَدَ خوَرْ / خُرْ رَ ] (اِخ ) یکی از پنج کوره ٔ ولایت فارس است . این کوره منسوب است به اردشیربن بابک و مبداء به عمارت فیروزآباد کرده است . (از فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 132). رجوع به همان مأخذ صص 132-141 شود.
-
کوره ٔ اصطخر
لغتنامه دهخدا
کوره ٔ اصطخر. [ رَ / رِ ی ِ اِطَ ] (اِخ ) یکی از پنج کوره ٔ ولایت پارس است : اصل این کوره اصطخر است و این اصطخر اول شهری است که در پارس کرده اند و آن را گیومرث بنا کرده است و بسط این کوره جمله پنجاه فرسنگ طول است در پنجاه فرسنگ عرض و حد این کوره از ی...
-
کوره ٔ حدادی
لغتنامه دهخدا
کوره ٔ حدادی . [ رَ / رِ ی ِ ح َدْ دا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کوره ٔ آهنگری . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کوره ٔ آهنگری ذیل ترکیب های کوره شود.
-
کوره ٔ دارابجرد
لغتنامه دهخدا
کوره ٔ دارابجرد. [ رَ / رِ ی ِ ج ِ ] (اِخ ) یکی ازپنج کوره ٔ ولایت پارس است . این کوره منسوب است به دارای بزرگ پسر بهمن بن اسفندیار. دارابجرد را دارابن بهمن بنا کرده است . شهری مدور چنانکه به پرگار کرده اند و حصاری محکم در میان شهر و خندقی که به آب م...