کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوران بالا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کوران بالا
لغتنامه دهخدا
کوران بالا. (اِخ ) دهی از دهستان دامین که در بخش مرکزی شهرستان ایرانشهر واقع است و 180 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
واژههای مشابه
-
کوران پایین
لغتنامه دهخدا
کوران پایین . (اِخ ) دهی از دهستان دامین بخش مرکزی شهرستان ایرانشهر است و 250 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
کوران ترکیه
لغتنامه دهخدا
کوران ترکیه . [ ت ُ کی ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان فاروج که در بخش حومه ٔ شهرستان قوچان واقع است و 577 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کوران دپ
لغتنامه دهخدا
کوران دپ . [ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بنت که در بخش نیک شهر شهرستان چاه بهار واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
کوران کردیه
لغتنامه دهخدا
کوران کردیه . [ کو ک ُ دی ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان فاروج است که در بخش حومه ٔ شهرستان قوچان واقع است و 306 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
دره کوران
لغتنامه دهخدا
دره کوران . [ دَرْ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عربخانه بخش شوسف شهرستان بیرجند. واقع در 55هزارگزی شمال باختری شوسف و 19هزارگزی خاور هشتوکان ، با 108 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
قلعه کوران
لغتنامه دهخدا
قلعه کوران . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد، واقع در 24هزارگزی باختر شوسه ٔ بجنورد به سبزوار. موقع جغرافیایی آن جلگه و گرمسیری است . سکنه ٔ آن 168 تن است . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، پنبه ، بنشن و شغل ا...
-
کوران و کهمگار
لغتنامه دهخدا
کوران و کهمگار. [ ] (اِخ ) از طوایف سرحدی بلوچستان و سراوان و دارای 300 خانوار است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 97).
-
گرد و کوران
لغتنامه دهخدا
گرد و کوران . [ گ ِ دُ ] (اِخ ) دهی از دهستان لاهیجان بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد، واقع در 50هزارگزی جنوب باختری مهاباد و 9هزارگزی خاور راه شوسه ٔ خانه به نقده . هوای آن معتدل و دارای 890 تن جمعیت است . آب آنجا از رودخانه ٔ لاوین تأمین میشود. محصول آن...
-
خط برجسته مخصوص کوران
دیکشنری فارسی به عربی
برايل
-
جستوجو در متن
-
لب
لغتنامه دهخدا
لب . [ ل َ ](اِ) شفه . (دهار). لحمی که در مدخل دهان واقع است . قسمت خارجی دهان که دندانها را پوشاند. پرده ٔ پیش دهان که دندانها را پوشاند.نام هر یک از دو قسمت گوشتالو و سرخ که جلوی دندانها قرار گیرد و دوره ٔ دهان را تشکیل دهد : لب بخت پیروز را خنده ا...
-
رشته
لغتنامه دهخدا
رشته . [ رِ ت َ / ت ِ ] (اِ) ریسمان . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ) (برهان ). ریسمان و حبل و رسن . (ناظم الاطباء). تار ابریشمی یا پنبه ای . (از شعوری ج 2 ورق 20). از قبیل بافته ٔ ابریشمینه مانند رشته ٔ سر علم و گلوگاه نیزه و آنکه درو...