کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوتاهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
لَا يَأْلُونَکُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
در مورد شما کوتاهی نمی کنند
-
لَا يُفَرِّطُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
كوتاهي نمي كنند
-
تعلل و مسامحه
فرهنگ گنجواژه
کوتاهی.
-
فروگذار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹فروگذاشت› [مجاز] forugozār کسی که در انجام کاری کوتاهی و اهمال میکند.〈 فروگذار کردن: (مصدر لازم) [مجاز] مضایقه کردن؛ کوتاهی کردن.
-
مختصرا
فرهنگ واژههای سره
به کوتاهی، گزیده
-
فروگذاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] forugozāri مضایقه؛ کوتاهی.
-
soonish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوتاهی کن
-
دریغ نورز
واژهنامه آزاد
کوتاهی نکردن
-
تحضیج
لغتنامه دهخدا
تحضیج . [ ت َ ] (ع مص ) کوتاهی در سخن .(منتهی الارب ). کوتاهی کردن در سخن . (ناظم الاطباء). کوتاهی کردن در کلام . (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
-
walk-on
نقش عبوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نقش کوتاهی که اغلب بدون گفتار است
-
one-act play, one-act drama
نمایش تکپرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] اثر نمایشی کوتاهی که تنها یک پرده دارد
-
مسامحه شدن
واژگان مترادف و متضاد
کوتاهی شدن، اهمال شدن، سهلانگاری شدن، تغافل شدن
-
نارسایی
واژگان مترادف و متضاد
عیب، کوتاهی، نقص ≠ کمال
-
اجمال
فرهنگ واژههای سره
فشرده کردن، کوتاهی، کوتاه
-
ايجاز
دیکشنری عربی به فارسی
کوتاهي , اختصار , ايجاز