کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوبیسم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کوبیسم
/kubism/
معنی
سبکی از نقاشی که تصویر را با ترکیب شکلهای هندسی ترسیم میکنند و سایهها را از بین میبرند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کوبیسم
لغتنامه دهخدا
کوبیسم . (فرانسوی ، اِ) این کلمه از کوب فرانسه به معنی مکعب مشتق است . آقای دکتر معین آرد: مکتب نقاشی است که در آن نقاش اشیاء را به شکلهای هندسی نشان می دهد. در این مکتب نقاش می خواهد قسمتهای نامرئی و جهات مختلف و عناصر اساسی اشیاء و مناظر را بر روی ...
-
cubism
کوبیسم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] از سبکهای هنری اوایل سدۀ بیستم که به تشریح یا تلفیق همزمان یک شیء از وجوه مختلف، در یک چشمانداز، میپردازد
-
کوبیسم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: cubisme] (نقاشی) kubism سبکی از نقاشی که تصویر را با ترکیب شکلهای هندسی ترسیم میکنند و سایهها را از بین میبرند.
-
کوبیسم
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) سبکی در نقاشی که در آن نقاش اشیا و حتی موجودات را به شکل هندسی نشان می دهد.
-
جستوجو در متن
-
synthetic cubism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوبیسم مصنوعی
-
سنتتیک
واژهنامه آزاد
کوبیسم ترکیبی
-
cubist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مکعب، وابسته به مکتب هنری کوبیسم
-
پیکاسو
لغتنامه دهخدا
پیکاسو. [ س ُ ] (اِخ ) نقاش معروف معاصراسپانیایی مقیم فرانسه . مولد مالاگای اسپانیا بسال 1881 م . یکی از ارکان مکتب کوبیسم . وی بسال 1937 در صف جمهوریخواهان علیه فاشیست ها و فرانکو مبارزه کرد وسرانجام بفرانسه رفت . اکنون مدتهاست که در فرانسه سکونت دا...
-
رئالیسم
لغتنامه دهخدا
رئالیسم . [ رِ ] (فرانسوی ، اِ) رآلیسم . حقیقت گرایی . واقعیت گرایی . واقعبینی . حقیقت پرستی . واقعگرایی . عمل رآلیست . || کشش و میل باطنی تعدادی از نویسندگان و هنرمندان به نشان دادن طبیعت است همانگونه که هست (= من حیث هی هی ) بی آنکه خصوصیات نفسانی ...