کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کوبیدن میخ وغیره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جاده کوبیدن
لغتنامه دهخدا
جاده کوبیدن . [ جادْ دَ / دِ ] (مص مرکب ) جاده کوبی . راه هموار و استوار ساختن . || در تداول عوام :فلان جاده را کوبیده ؛ یعنی بر اوضاع مسلط شده است .
-
ره کوبیدن
فرهنگ فارسی معین
(رَ. دَ) (مص ل .) طی طریق کردن .
-
در کوبیدن
لغتنامه دهخدا
در کوبیدن . [ دَ دَ ] (مص مرکب ) در کوفتن . کوبیدن در. دق الباب کردن : مکوب در کسی را تا نکوبند درت را. (امثال و حکم ). رجوع به در کوفتن شود.
-
راه کوبیدن
لغتنامه دهخدا
راه کوبیدن . [ دَ ] (مص مرکب ) راه کوفتن . رجوع به راه کوفتن شود.
-
ره کوبیدن
لغتنامه دهخدا
ره کوبیدن . [ رَه ْ دَ ] (مص مرکب ) راه کوبیدن . طی طریق کردن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به راه کوفتن و راه کوبیدن شود.
-
پای کوبیدن
لغتنامه دهخدا
پای کوبیدن . [ دَ ] (مص مرکب ) زدن کف پای بر زمین یا چیزی دیگر بسختی . رقص . پای بازی کردن . رقصیدن : یکی چامه گوی و دگر چنگ زن یکی پای کوبد شکن بر شکن . فردوسی (شاهنامه ج 4 ص 1879).آنکه گوید های و هوی و پای کوبد هرزمان آن بحق دیوانگی باشد مخوان آنرا...
-
خرپا کوبیدن
لغتنامه دهخدا
خرپا کوبیدن . [ خ َ دَ ] (مص مرکب ) کوبیدن و نصب کردن خرپا. برقرار کردن خرپا روی سقف . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
پابزمین کوبیدن
دیکشنری فارسی به عربی
تابع
-
بامیخ کوبیدن
دیکشنری فارسی به عربی
مسمار
-
خال کوبیدن
دیکشنری فارسی به عربی
وشم
-
نرم کوبیدن
دیکشنری فارسی به عربی
اسحق
-
پای کوبیدن
دیکشنری فارسی به عربی
حافر
-
درهم کوبیدن
دیکشنری فارسی به عربی
حطم ، اِجتياحٌ
-
راه کوبیدن
لهجه و گویش تهرانی
تند رفتن .
-
خرمن کوبیدن
لهجه و گویش تهرانی
خرد کردن سنبله گندم و …