کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کواهل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کواهل
لغتنامه دهخدا
کواهل . [ ک َ هَِ ] (ع اِ) ج ِ کاهل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به کاهل شود.
-
جستوجو در متن
-
کاهل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] kāhel ۱. سست؛ تنبل.۲. [قدیمی] پیر.۳. [قدیمی] ناتوان.۴. (اسم)[جمع: کواهِل] [قدیمی] بالای شانه تا زیر گردن؛ میان دو کتف چهارپایان؛ پشت گردن.
-
کاهل
لغتنامه دهخدا
کاهل . [ هَِ ] (ع اِ) میان دو کتف ستور. (غیاث ). قسمت بالای پشت بدن که گردن بدان پیوندد و آن ثلث بالای ستون فقرات است و در آن شش مهره است . یا میان دو کتف یا پیوندگاه گردن در پشت ... ج ، کواهل . (از اقرب الموارد). سر کتف و استخوان برآمده ٔ کرانه ٔ دو...
-
حواج
لغتنامه دهخدا
حواج . [ ح َ واج ج ] (ع اِ) ج ِ حاجَّة. زنان حج گزارنده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). حج کنندگان و این جمع حاجة است ، چنانکه دواب جمع دابة است . و حاجه در اصل جماعة حاجة بوده است ، موصوف را حذف کرده ، صفت را قایم مقام موصوف ساخته اند. جمع آن حواج ...