کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کواس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کواس
لغتنامه دهخدا
کواس . [ ک ِ ](روسی ، اِ) آبکامه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
کواس
لغتنامه دهخدا
کواس . [ ک ُ / ک َ ] (اِ) صفت و گونه . (فرهنگ جهانگیری ) (برهان ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). در بعضی فرهنگها با شین منقوطه نیز به نظر رسیده . (فرهنگ جهانگیری ). کواسه . کواش . کواشه . و رجوع به همین کلمه هاشود. || طرز و روش و قاعده و قانون . (برهان )...
-
جستوجو در متن
-
kvas
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کواس
-
quass
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کواس
-
کواش
لغتنامه دهخدا
کواش . [ ک ُ ] (اِ) کواس است که صفت و گونه و طرز و روش باشد. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به کواس و کواسه شود.
-
kvass
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کواس، ابجو کم الکل روسی
-
kvasses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کواسها، کواس، ابجو کم الکل روسی
-
کواسه
لغتنامه دهخدا
کواسه . [ ک ُ / ک َ س َ / س ِ ] (اِ) کواس است که گونه و صفت و طرز و روش باشد. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به کواس شود.
-
گواس
فرهنگ فارسی معین
(گُ) (اِ.) طرز، روش . گواش و گواسه و گواشه و کواس نیز گویند.
-
گواش
واژهنامه آزاد
/govāš/ (اسم) معادل فارسیِ صفت، روش، طرز، گونه؛ گواشه و کواس و کواسه نیز گفته شده است.
-
گواس
لغتنامه دهخدا
گواس . [ گ ُ ] (اِ) صفت و گونه . (آنندراج ) (انجمن آرا). کواس . کواسه . کواش . کواشه .گواش . گواشه . گواسه . و رجوع به گواشه و گواش شود.
-
گواش
لغتنامه دهخدا
گواش . [ گ ُ ] (اِ) به معنی صفت و رنگ و لون باشد. (برهان ). کواس . کواسه . کواش . کواشه . گواس .گواسه . گواشه . رجوع به هر یک از کلمات مذکور شود.