کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کهین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کهین
/kehin/
معنی
۱. کوچک.
۲. کوچکتر؛ کهتر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
micro-, underage
-
جستوجوی دقیق
-
کهین
لغتنامه دهخدا
کهین . [ ک ِ ] (اِ) سیب صحرایی را گویند که به عربی زعرور و ذوثلثةحبات خوانند به سبب آنکه دانه ٔ آن سه پهلو می باشد. (برهان ) (آنندراج ). سیب صحرایی که آن را نقل خواجو و میوه ٔ خرس و «کیل » و «کیلک » نیز خوانند وبه تازی تفاح بری و ذوثلاث حبات و به یون...
-
کهین
لغتنامه دهخدا
کهین . [ ک ِ ] (ص تفضیلی ) کوچکتر. اصغر. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کوچکتر. (فرهنگ فارسی معین ) : نگین بدخشی بر انگشتری ز کمتر به کمتر خرد مشتری وز انگشت شاهان سفالین نگین بدخشانی آید به چشم کهین . ابوشکور (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).آرزوی خو...
-
کهین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹کهینه› [قدیمی] kehin ۱. کوچک.۲. کوچکتر؛ کهتر.
-
کهین
فرهنگ فارسی معین
(کِ) (ص تف .) کوچکترین ، خردترین .
-
کهین
دیکشنری فارسی به عربی
حد ادني
-
واژههای مشابه
-
کهین آباد
لغتنامه دهخدا
کهین آباد. [ ] (اِخ ) قریه ای است دوفرسنگی میانه ٔ جنوب و مغرب شیراز. (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
جهان کهین
لغتنامه دهخدا
جهان کهین . [ ج َ ن ِ ک ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اشاره به آدم صفی علیه السلام است . || انسان . بشر. عالم صغیر . (برهان ):پس بصورت عالم اصغر تویی پس بمعنی عالم اکبر تویی .مولوی .
-
mean high-water neaps
فراکِشَند کهین میانگین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] میانگین ارتفاع فراکِشَندها در کِهکِشَندهای یک مکان در طی یک دورۀ نوزدهساله
-
mean low-water neaps
فروکِشَند کِهین میانگین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] میانگین ارتفاع فروکِشَندها در کِهکِشَندهای یک مکان در طی یک دورۀ نوزدهساله
-
جستوجو در متن
-
minima
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حداقل، حد اقل، کمینه، کهین
-
minimums
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حداقل، حد اقل، کمینه، کهین
-
minority
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اقلیت، کهین، بخش کمتر، عدم بلوغ
-
حد ادني
دیکشنری عربی به فارسی
کمترين , دست کم , حداقل , کمينه , کهين